خلاصه ماشینی:
"به طور کلی چنین خصوصیاتی در شاهنامه هنر نامیده شده است: داد، دهش، دین، فرهی، نژادگی، شرم، سخنوری، نرمگفتاری، دانش، و اقسام آن همچون دبیری، اخترشماری، خنیاگری، پیشگویی و پیشبینی، خردورزی، چوگان، نخجیر و شکار، آداب بزم همچون میگساری و خوش مشربی، آداب رزم و فروع آن مانند دلیری، زورمندی، جنگآوری به معنی عام آن، یعنی توانایی در استفاده از انواع رزم افزارها و مهارت در اجرای فنون پهلوانی، رجزخوانی، که از فروع سخنوری و زبان آوری است، لشگرآرایی و سپهداری، فداکاری، وفاداری، آئین نشستنگه و باریابی، آیین شهریاری.
به عنوان مثال: میاز و مناز و متاز و مرنج چه تازی به کین و چه نازی به گنج که بهر تو این است زین تیره گوی هنرجوی و راز جهان را مجوی 7/261/2-31 تعریفی که حکیم طوس از شاهنامه به دست داده است، گویاترین شاهد در اهمیت مفاهیم هنر است: بدین نامهی شهریاران پیش بزرگان و جنگی سواران پیش همه رزم و بزم است و رای و سخن گذشته بسی روزگار کهن همان دانش و دین و پرهیز و رای همان رهنمونی به دیگر سرای 6/323/4-22 ح) جایگاه معانی هنر در اوستا و متون پهلوی چنانکه از اوستا و سایر متون دینی و پهلوی بر میآید، مفاهیم و معانی هنر، فراوان مورد تأکید و توجه است و فضایل گوناگون، در این آثار، همان جایگاهی را دارند که در شاهنامه دارا هستند."