خلاصه ماشینی:
»(16) اسم اعظم در ادبیات فارسی- به اعتبار تلمیح سلیمان نبی، که به واسطه نگین انگشتری ممهور به اسم اعظم بر جن و انس فرمان میراند- کنایه از رمز و طلسمی است برای حکومت و قدرت مطلق و بیهمتا: تختش از باد است و چتر از ابر و لشکر از پری اسم اعظم چون سلیمان بر نگین دارد بهار صائب/ج5، ص 2212 ء آشنایی صائب با فلسفه اسما و صفات الهی و تجلیات آن در عالم ایجاد، در اشعار او به وضوح پیداست و حتی در این مورد به سان عاشق مشتاق دلخسته، از او میپرسد: چون دریغ از دیده داری حسن ذات خویش را از چه دادی عرض بر عالم صفات خویش را ج 6، ص 3499 او بارها و بارها در شعر خود از «دعای جوشن» نام میبرد: دیده شیران نیستان را دعای جوشن است نیست پروایی ز اشک گرم مژگان مرا ج 1، ص 84 ماهیان را موجه دریا، دعای جوشن است بیزبانی میکند حرز امان شمشیر را ج1، ص 37 و چنان که ذکر شد در این دعا، یکهزار اسم زیبای الهی به وجه دعا و استغاثه آمده است، که صائب هم جای جای در شعر خود، از این اسما یاری میجوید: وقتی خدا را میستاید، میخواند، یا بیخبران را متوجه او میسازد، یا آن گاه که با او عشق میورزد، در تمام این مقامات، از نامها و اوصاف مذکور او در قرآن و روایات و احادیث و ادعیه مشهور، بهره میجوید.