خلاصه ماشینی:
همچنین سندیت نیروها و گروههایروشنفکری دینی علیه خودش موجب شکلگیری گفتمانی نامتعادل و تناقضگونه شدهاست، که در پاسخ به چرایی به وجود آمدن چنین فضایی نویسنده این دلایل را نام میبرد:عدم فضای فکری باز و آزاد برای نقد جریان روشنفکری دینی از درون، ناتوانی رهبرانفکری جریان روشنفکری دینی، آلودگیهای سیاسی که ریشه در پیوند این جریان باقدرتهای سیاسی دارد، فشاری که ارتجاع فکری و فرهنگی وارد میکند و خودزنی به جاینقد عالمانه.
اینجاست که روشنفکری بیدین خود را مجاز به مقابله با روشنفکری دینیمیشمارد و همه تلاشش را در جهت حذف جریان روشنفکران دینی به کار میگیرد.
از نظر آنها ریشه این وضعیت در وجود جریانهای فکری واجتماعی موانع نوگرایی چون روشنفکری دینی است.
نویسنده در پایانچنین نتیجهگیری میکند که؛ روشنفکری دینی در ایران از سه جهت مورد تعارض قرارگرفته است: از درون به واسطه تعارض افراد و گروههای بریده و ازبیرون با پیوند همکاریبین مرتجعین و روشنفکران بیدین.