خلاصه ماشینی:
"از این فراز از خطبه و بیان امام u استفاده میشود که حکومت و زمامداری جامعه، فیحدذاته، از نظر علی u ارزشی ندارد بلکه حکومت و زمامداری باید وسیلهای باشد برای برقراری حق و از بینبردن باطل، حال حق و حقوق در تمام ابعاد آن و نابودی باطل هم در تمام ابعاد آن (از قبیل ظلم و تبعیض و تجاوز و فساد و انحراف و …) زمامداری جامعه به عنوان یک مسئولیت تلقی میشود، مسئولیتی که افراد ذیصلاح نمیتوانند از زیربار آن شانه خالی کنند، چرا که اگر احیای تعالیم الهی و اجرای حدود و احکام رهاییبخش و جلوگیری از ستم و بیداد و مبارزه با منکرات و گمراهیها و اقامة معروف، وظیفهای الهی است از باب امر به معروف و نهی از منکر و تعاون به نیکی و تقوی و عدمهمکاری با ظلم، وظیفهای است همگانی و برای تمام مسلمین فرض است، لذا این تکلیف و مسئولیت، ابتداءا متوجه رهبران صالحی است که در نفوس و قلوب مردم تأثیر و نفوذ دارند و ازهمینرو در صدر مسائلی که بعنوان مسئولیت برای تمام پیامبران و امامان u مطرح بوده، در دستگرفتن زمام تدبیر وسیاست جامعه بوده است و علی u هم، چنین بوده است.
یکی از بهترین موارد نشاندهندة احساس مسئولیت امام علی u نسبت به عملکرد کارگزاران و عاملان اجرایی خود، در کشورها و شهرهای تحت حکومت، نامة شماره 41 است که ما به برخی از قسمتهای آن میپردازیم: من، تو را (کارگزار حکومتی خود) همکار و شریک در امانت (همان مسئولیت حکومتی) میدانستم و تو را از خاصان و بسیار نزدیک به خود قرار دادم … خیانت در امانت کردی و با خیانتکاران همآواز … مثل اینکه میخواستی با این امت در دنیایشان حیلهبازی کنی و برای بهرهگیری از غنیمت (استفاده اختصاصی از بیتالمال) آنها را فریب دهی … مال یتیمان و بیوهزنان را ربودی و باخیال، آسوده آنرا به جای دیگر بردی … وای بر تو!"