خلاصه ماشینی:
"1. طرح رویکرد یافتن خصوص اساسی اندیشه جوادی آملی در زمینه حقوق بشر کار آسانی نیست و باید از میان مطالب و نکات فراوان و پراکنده،آن دسته را که میتواند پایه نظمی فکری باشد استخراج کرد و طبیعی است که این گزینش ضروری،ممکن است مورد تأیید وی باشد یا نباشد ولی در هر صورت،متن،حیاتی مستقل از مؤلف دارد.
اما اب اینکه این نظر،عقل را در مرتبهای ممتاز مینشاند و آن را در ردیف نقل،قرار داده و به عنوان منببعی مستقل برای استنباط احکام دینی میشناسد،باید گفت که منظور ایشان از عقل به عنوان منبع استنباط، ''''عقل منزه از وهم و خیال و قیاس و گمان‘‘و به عبارتی دیگر''''عقل مبرهن‘‘ است و از همین رو با بنای عقلا تفاوت دارد چون''''بنای عقلا زیر مجموعه سنت قرار دارد‘‘و در صورتی قابل ارزیابی است که''''عمل معصوم(علیه السلام)باشد یا به امضای معصوم(علیه السلام)برسد‘‘.
بسیار جای تعجب است که جوادی آملی چنان توان و قابلیتی برای عقل انسان قائل است که''''با اتقان و استحکام آن میتوان خدا را اثبات کرد و توحید آن را مدلل دانست و ضرورت وحی و نبوت و معاد را مبرهن ساخت‘‘15و از چنان قداستی برخوردار است که''''نه تنها در استنباط حقوق از منبع مشترک فطرت و طبیعت مشهور است بلکه در استخراج احکام و قوانین اخلاقی نیز معلوم است و برتر از همه اینها،سداد و صلاح و فلاح وی در استدلال بر ضرورت وجود مبدأ هستی و توحید آن و سایر اسما و صفات الهی نیز روشن است‘‘16 ولی همین عقل نمیتواند در مورد درستی یا نادرتسی شیوههای خاصی از (1) yroeht dnammoc enivid رفتار با انسانها قضاوت و داوری کند."