چکیده:
دیدار
مجموعه داستان دیدار، شامل دو داستان کوتاه و یک داستان بلند به نام «بازگشت»، در سال 1369 منتشر شد. از این مجموعه، داستان «بازگشت» در سال 1977 به زبان آلمانی به صورت رمانی مستقل نیز انتشار یافته است.
مجموعه دیدار دارای سبک روایی بدیع و کم نظیری است که تنوع و حلاوت جدیدی به سب ساده و عاری از پیچیدگی آثار پیشین نویسنده می بخشد و ، گرچه در ابتدا اندکی مبهم و گمراه کننده می نماید، به تدریج برای خواننده مانوس و سبب گرایش او به اثر می گردد.
در این نوآوری ،راوی دانای کل صرفا به روایت داستان قناعت نمی کند و گه گاهی از جایگاه خود خارج می شود، به گفت و گوی مستقیم با شخصیت های خود می پردازد، جویان احوال آنان می گردد، برای کشف احوال درونی شان کاوش می کند و، در پاره ای موارد، لحن طنز آمیز به خود می گیرد که بر جذابیت اثر می افزاید ...
خلاصه ماشینی:
"داستان کوتاه «کجا میری ننه امرو؟» در این نخستین داستان از مجموعه دیدار، خواننده، از بدو ماجرا، شاهد حضور مستقیم راوی دانای کل در صحنه میشود که به گفت و گو با «ننه امرو»، قهرمان اثر، مینشیند و به ماجرایی اشاره دارد که در سطور بعدی، در قالب رجعت به گذشتهای طولانی، آن را روایت میکند بیآنکه همراهی سایهوار و گفت و گوی او با شخصیتها قطع شود: ــ ئو شب چه به سرت ئومد ننه امرو.
ننه امرو، که آن شب از دریافت دستمزد خویش امتناع میورزد، روز بعد نیز، به امید کسب مساعدت استوار عیدی، به کمک همسر او میشتابد و عیدی بار دیگر، با دادن وعده یافتن امرو، پیرزن را روانه خانه میسازد.
این شلوار سیاه را چه کسی بر شاخ پله شکسته نردبان چوبی آویخته بود تا ننه امرالله، در این سحرگاه خیس خاکستری، خیال کند که امرالله پیش رویش بر دار آویزان است.
اما نکته مهم اثر بهرهگیری مناسب از صحنههای توصیفی زنده از مسیر اتوبوس و از آنچه در درون آن میگذرد به عنوان جرقههایی برای ایجاد تداعیها و جریان سیال ذهنی قهرمان داستان است که موجب شده است تا هریک از مضامین یادشده، یکایک، از پس این خاطرات گسسته عرضاندام نمایند.
از سوی دیگر، تداعی لحظات خوش جوانی در تضاد با احساس تنهایی و درماندگی فعلی قهرمانش و تنهائی دده نصرت در لحظه مرگ و درگیری درونی ننه غلام با خویش، بهخوبی، مضامینی چون تقابل جوانی و پیری و تنهائی انسان و رویاروئی او با خود و دیگران را از پس رجعتها و آشفتگیهای ذهنی به بیرون میکشد، بیآنکه از یکپارچگی و انسجام اثر بکاهد."