خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر،در شرایطی که دولت مجبور میشود تا هر سال افزایش درآمد مالیاتی داشته باشد و وقتی که به علت مشکلات اقتصادی-سیاسی،سرمایهگذاری داخلی و خارجی اندک است،تورم و تعهدات دولت هم در همه امور افزایش مییابد و 60 درصد اقتصاد کشور زیرزمینی است و در جایی ثبت و ضبط نمیشود و حتی بانکهای دولتی قانونا از همکاری با نظام مالیاتی کشور-مگر در موارد خاص-معذورند و مردم هم تعهدی نسبت به پرداخت مالیات ندارند و فرهنگسازی نشده است،سیستم مکانیزه موثری هم وجود ندارد،و عوامل منفی بسیار دیگری هم در کار هستند،بدیهی است که نظام مالیاتی چارهای ندارد مگر اینکه برای تحقق اهداف پیشبینی شده در بودجه،به همان پایههای مالیاتی موجود روی آورد و با ترفندهای خاص خود معافیت 10 برابر و تنزل نرخ مالیات موضوع مااه 131 قانون را که در قانون قبلی تا 54 درصد بوده و اکنون به 35 درصد کاهش یافته،با افزایش ناگهانی درآمد مودیان جبران نماید.
آیا واقعا مردم ما توانایی داشتند که مثلا سالی 20 تا 30 میلیارد دلار را از طریق تولید تامین کنند؟آنهم کشوری که بهطور متوسط هر 25 سال یکبار دچار تنشهای تند سیاسی- اجتماعی میشود و با آثار و تبعات منفی آن درگیر است؟ در مورد ناتوانی نظام مالیاتی کشور هم باید گفت که سازمان امور مالیاتی کشور هم مانند هر نهاد دولتی دیگر متأثر از ساختار اجتماعی،اقتصادی و سیاسی کشور است و عدم موفقیت آن ارتباط مستقیم با وصول مالیات طبق برنامه پیشبینی شده دارد و از این حیث،این سازمان موفق عمل کرده است،اگر چیز بیشتری از آن انتظار دارید،باید ساختار اقتصادی کشور را دگرگون کنید،باید اقتصاد زیرزمینی را از بین ببرید،باید واردات و صادرات را کنترل کنید،باید بخش سنتی جامعه را متحول سازید تا با ابزارهای مدرن و نرمافزارهای رایانهای آشنا شود،باید با وضع قوانین شداد و غلاظ،کسانی را که از پرداخت مالیات و دادن اطلاعات لازم خودداری مینمایند-مثل کشورهای غربی-حد اقل از برخی از حقوق اجتماعی محروم کنید."