خلاصه ماشینی:
"واژه نامک3به نقل از لغت فرس4«سپنج» را منزل یک شبه و صحاح الفرس5آنرا به «جای مهمانی»و«خانه عاریتی»تعبیر میکند و از شاهنماه فردوسی برای این واژه به معنی اخیر مثل میآورد: که گیتی سپنج است برآی و رو کهن شد یکی دیگر آرند نو فخر الدین اسعد گرگانی در منظومهء معروف «ویس و رامین»خود سپنجی را به معنی مهمانی و راهگذر به کار برده است: [جهان]به چه ماند؟به خان کاروانگاه همیشه کاروانی را برو راه ز هرگونه سپنجی در وی آیند و لیکن دیرگه در وی نبایند6 برهان قاطع7ذیل این واژه میگوید: «سپنج بر وزن شکنج به معنی مهمان باشد و به معنی عاریت هم گفتهاند و خانهای باشد که مزارعان و دشت بانان در سر غلهزار و فالیز و امثال آن را از چوب و علف سازند و آرامگاه عاریتی را نیز گویند و چون دنیا را بقایی نیست و حکم مهمانخانهء عاریتی دارد آن را نیز به طریق استعاره،سرای سپنج خوانند-و به معنی چراگاه جانوران هم هست که در آن آب و علف بسیار باشد."