خلاصه ماشینی:
"بههرحال حرف(صامت)آخر هجا و کلمه قبل از سکوت و صامت هرگز مشدد نمیشود و اینکه مرحوم دهخدا معتقد است واژهء«رب»در شعر زیر: یا رب چه شد این خلق که با آل پیمبر چون کژدم و مارند و چو گرگان فلاتاند به ضرورت وزن مخفف و بدون تشدید آمده درست نمینماید و این واژه در شعر فوق قبل از صامت آمده و نمیتوانسته مشدد باشد.
6 آیا منظور خواجه از جمله اخیر چیست؟ اگر منظورش این باشد-که ظاهرا همین است -که در زبان فارسی تشدید وجود نداشته است که درست نمینماید زیرا نه تنها در فارسی دری واژههای فارسی سره با تشدید وجود دارد بلکه در زبان پهلوی نیز واژههای مشدد بوده است مثل پره Parrak ،بدتر(بتر) Vattar ،بریده (burritak) ،پریدن Parritan ،فره (farrah) ،خوره (Xwarrah) ،یارستن (ayyaritan) ،یار (ayyar) ، ẓPattokẒ (بادوام)و غیره.
بعضی از واژهها نیز دارای دو گونه آزاد (freevariant) هستند گونه با تشدید و گونه بیتشدید که به جای هم به کار میروند یعنی هر دو تلفظ در همهء کاربردها درست است مانند اره (arrak,arak) و زرین (zarren,zaren) و غیره7.
ناصر خسرو اینکار را در مورد واژه«خط»و «زر»نیز کرده است که خلاف فصاحت است: بنگر اندر لوح محفوظ،ای پسر خطهاش از کاینات و فاسدات سنگ چون زر نباشد به بها هرچند سنگ با زر همی زیر عیار آید در دو بیت زیر واژههای«زبر»و«خر»که بدون تشدید هستند مشدد به کار رفته: بسا خانهها کان به پرواز ایشان شد آباد و بس نیز شد زیر و زبر گر طعام جسم نادان را همی خری به زر مر طعام جان دانا را به جان باید خرید بههرحال گرچه در شعر کلاسیک به ویژه در سبک خراسانی و مخصوصا نزد بعضی از شاعران اختیار شاعری مربوط به تشدید- حذف یا افزون تشدید برخلاف معیار زبان- رواج داشته اما بسیاری از شاعران کلاسیک افراط در اینکار را روا نداشتهاند و اصولا افزودن تشدید یا حذف آن در مورد هر واژهای جایز نبوده و خلاف فصاحت بوده است."