چکیده:
جرج مادلسکی در بررسی تاریخ روابط بین الملل فقدان یک قدرت متمرکز را مورد
توجه قرار داده است.او ضمن توجه به عوامل اقتصادی در نظام جهانی به عوامل سیاسی
مؤثر در آن نیز میپردازد.به نظر مادلسکی تاریخ 500 ساله اخیر جهان مؤید
وجوددورههایی میباشد که هر یک از آنها با برتری یک قدرت جهانی همراه بوده است.او
با مطالعه برتری جهانی پرتغال، هند، انگلستان(دو دوره)و امریکا بر جهان، روند
شکلگیری نظامهای جهانی و این دورهها را بررسی کرده است.به نظر مادلسکی دولتهای
ملی در شکلگیری سیستم جهانی همواره نقش مهمی ایفا کردهاند.جرج مادلسکی در اوت 1976 در دهمین اجلاس انجمن بین المللی علوم سیاسی در
ادینبورگ(اسکاتلند)نظریه«چرخه طولانی در سیاستهای جهانی و دولت ملی» (1) را مطرح
ساخت.
خلاصه ماشینی:
"این نظام که از قرن شانزدهم ایجاد شده است، کره زمین را به عنوان یک واحد سیاسی یگانه در برمیگیرد و توجه ما را به جای وقایع گوناگون به الگوی وابستگی متقابل بین قارهای جهانی جلب میکند.
اما برای دانشمندان علم سیاست پذیرش این مفهوم دشوار است که:چون نظام سیاسی جهانی فاقد یک دولت جهانی یا امپراتوری است، پس نهادهای سیاسی وجود ندارند یا هیچ گونه پیوند سیاسی در آن نمیتوان یافت.
دو جنگ بزرگ قرن بیستم(به غلط جنگ اول و دوم جهانی خوانده میشود، زیرا در چرخههای گذشته نیز جنگهای جهانی وجود داشته)دورهای طولانی از تعارضات جهانی بود که به نظام جدید جهانی شکل بخشید، که پس از سال 1945 به وجود آمد.
Rate of capital accumulation مادلسکی معتقد است علی رغم محدودیت تجارب تاریخی یاد شده، نباید نتیجه گرفت که همه نظامهای جهانی همان گونه که تا به حال بوده، تابع این نوسانات هستند.
مشکلات مربوط به حفظ و نگهداری ساختار نظام جهانی بطور جدایی ناپذیری از خصوصیات اصلی آن، یعنی از انحصار قدرت 1 ناشی میشود، که نظم جهانی اساسا بر این پایه شکل میگیرد.
اما این فرایند، نابودی را نیز در بطن خویش دارد:دولت ملی هم در بنای نظم جهانی و هم در تخریب آن نقش داشته است.
دولت ملی حتی به عنوان قدرت جهانی ابزار مناسبی برای حل مسائل و مشکلات نظام جهانی نیست(بلکه توسل به بهترین ابزار است).
ولی هدف اصلی تحقیق مادلسکی تبیین چرخه طولانی به عنوان یکی از عوامل احتمالی تعیین کننده نقش دولت ملی در سیاستهای جهانی بوده است."