چکیده:
آفرینشهای هنریای که در قالب نثر فارسی پدید آمده است،با نامهایی چون شعر منثور،نثر شاعرانه و نثر ادبی معرفی شدهاند.با این همه تعاریفی که برای هرکدام از آنها ذکر شده چندان قانعکننده نیست.در این مقاله سعی شده تا،با معرفی دوبارهی هریک از اینگونهها، میزان برخورداریشان از آفرینش و جذابیت هنری و نیز شباهتها و تفاوتهایشان آشکار گردد.
خلاصه ماشینی:
"از نظر دکتر خطیبی نیز«شعر منثور وقتی پدید میآید که اغراض و معانی شعری(وصف،مدح،تغزل،تشبیب و رثا)به همراه الفاظ و اسالیب آن در نثر راه یابد و تا جایی پیش رود که به تعبیر ابن خلدون بابی از ابواب شعر گردد که با آن جز در وزن عروضی تفاوت نداشته باشد(خطیبی،1366:251).
در جمعبندی مطالب ذکر شده در خصوص تمایز شعر از نثر میتوان گفت:نثر کاربرد عام،صریح،منظم و منطقی زبان است که با هدف انتقال پیامی خاص به مخاطب و برقراری ارتباط زبانی از طریق نوشتار برمبنای ساختها و روابط دستوری صورت میگیرد.
با این همه این انتقال معنی با شگردهای ادبی،روایی و داستان پردازنهای که نویسنده به کار میبرد به شکل شورانگیز و تأثیرگذار بیان میشود که گاه با شوخ طبعیها و طنازیها نیز همراه است:یکی پیش معتصم آمد و دعوی نبوت کرد.
از سوی دیگر در این نوع نثر نویسنده با گراییدن به اطناب و نیز بهرهمندی از سبکهای مختلف و گونهگون نثر (عامیانه،رسمی،ادبی و محاوره)سعی میکند ضمن ذکر جزئیات داستان،طرح، قضا،موقعیت و شخصیتهای داستان را به بهترین شکل بازسازی کند: آوردهاند که شیخ ما ابو سعید روزی در نیشابور بر اسب نشسته بود و جمع متصوفه در خدمت او،به بازار فرو میراند.
در واقع در بعضی از متون منثور وجود عناصر شاعرانه(تخیل،موسیقی،زبان و اسلوب بیان،عاطفه و ابهام شعری)به آن حد است که زبان را از حالت عادی هنجار و خودکار خود خارج میکند و آن را برجسته میسازد.
در خصوص نثر ادبی نیز باید گفت بسامد عناصر شاعرانه در این نثر آن قدر اندک است که نه محسوس است و نه زبان را از حالت خودکار خود خارج میکند."