خلاصه ماشینی:
"xxV,173 (3)خراج ابو یوسف ص 69-71 (4)-طبری ج 1 ص 2055 نمودیم جزیه میگیریم وگرنه نمیگیریم»1 ما میتوانیم حدود اعتراف صریح مسلمانان را به این شرط،از حادثهای بفهمیم که در زمان حکومت خلیفه عمر اتفاق افتاد موقعیکه«هر قل»امپراطور روم سپاه انبوهی را برای بیرون راندن قوای اشغالگر مسلمانان بسیج کرد،برای مسلمانان ضرورت یافت تمام قوای خود را در این معرکه خطرناک متمرکز کنند،«بو عبیده»فرمانده عرب وقتی از این جریان مطلع شد،به کارگزاران شهرهای فتح شده شام کتبا دستور داد آنچه جزیه از این شهرها جمع- آوری شده بود همه را پس دهند،و خطاب به اهالی این نقاط چنین نوشت:«ما به این سبب اموال شما را پس دادیم که از بسیجی که علیه ما شده خبر یافتیم،شما با ما شرط کرده بودید در برابر دشمن از مشا حمایت کنیم7و اکنون به این کار قادر نیستیم،ما آنچه را گرفته بودیم پس دادیم و هرگاه خدا ما را بر دشمن پیروز گرداند بر شرط خود و آنچه را گرفته بودیم پس دادیم و هرگاه خدا ما را بر دشمن پیروز گرداند بر شرط خود و آنچه میان ما و شما نوشته شد باقی هستیم»باین ترتیب مبالغ قابل توجهی از اموال دولت به پرداختکنندگان بازگردانده شده،مسیحیان رؤسای مسلمانان را دعا کردند و برای آنها خواستار خیر و برکت شدند و گفتند «خداوند شما را به ما بازگرداند و بر آنان(روم)پیروز کند،اگر رومیان بودند هیچ چیز به ما باز نمیگرداندند و هرچه هم داشتیم از دست ما میگرفتند»2 همانطور که گفتیم جزیه فقط بر مردان مقرر میشد آنهم در برابر خدمت سرابزی که هر- گاه این پرداختکنندگان مسلمان بودند میبایست این خدمت را انجام دهند،روشن است که هر جمعیت مسیحی که خدمت در ارتش اسلامی را میپذیرفت از پرداخت این مالیات معاف میشد."