چکیده:
معاد جسمانی از مباحث عمده اعتقادی است که اندیشه متکلمان اسلامی را به بحث و تحقیق پیرامون آن فرا میخواند. برخی آن را ضروری دین میخوانند و برای آن به براهین معتددی استناد میجویند.و همین گروه در اینکه کدام بدن در قیامت کبری عود میکند،راههای مختلفی را طی نمودهاند. در این مقاله آیات قرآنی مورد بررسی قرار گرفته و به چهار گروه تقسیم شدهاند سپس برداشتهای مفسران مورد نقد قرار گرفته و شبهات مختلف مطرح گشته است.در همین ارتباط،شبهه آکل و مأکول به تفصیل طرح شده است.
خلاصه ماشینی:
"لاصه:امروزه ثابت گردیده که جسم انسان در تغییر و تبدیل است،تدریجا ذراتی از میان میروند و ذرات دیگری جانشین آنها میگردند،و بعد از حدود هفت سال تمام اجزای بدن عوض شده جای خود را به اجزای جدیدی میسپارند،درست مانند استخری که از یک سو به آهستگی آب در آن وارد میشود و از سوی دیگر خارج میگردد،که پس از مدتی مسلما تمامی آب استخر عوض شده و پیوسته در حال تغییر و تحول است.
آری انسان نخست از خاک آفریده شده، و در بستر حیات دنیا روز گذارنده،ادامه وجود خود را از طریق نطفه انجام داده و این مراحلی است که انسان در کالبدهای جسمانی طی نموده،در روز واپسین که باز نیاز به کالبد افتد،نیز کالبدی متناسب آن نشأت آماده میگردد،و روح به آن تعلق یافته،برای حساب و کتاب آماده میشود.
لذا باید گفت:شهادت جوارح و اعضاء،همان شهادت روح است،منتها آن قسمت از شهادت که به این اعضاء تعلق یافته،یا آنکه مقصود،نتیجه شهادت است که به این صورت مطرح شده،مانند:«شاهدین علی انفسهم بالکفر»35که این شهادت شهادت حال است نه قال،کما اینکه مقصود از نطق،نطق حال است نه قال،همانند اقرار انسانها در نهاد فطرتشان: «و لاشهدهم علی انفسهم ألست بربکم قالوا بلی شهدنا» 36 علامه طباطبایی-درباره نطق و سخن گفتن جمادات-گوید:مقصود،ظهور حال است، زیرا حقیقت«قول»«اظهار ما فی الضمیر»است:آنچه در درون دارد ظاهر سازد،خواه با لفظ باشد یا عکس العمل دیگری که نشانگر حقیقت درونی او باشد.
و اذا تعلقت بالبدن المخلوق جدیدا کان هو الانسان الدنیوی،کما ان الانسان فی الدنیا واحد شخصی باق علی وحدته الشخصیة مع تغیر البدن بجمیع اجزائه حینا بعد حین»42 از این عبارت به خوبی برداشت میشود که انسان در آخرت در کالبدی نو محشور میگردد،و کالبد پوسیده را رها مینماید همانگونه که در دنیا بدنهایی را رها ساخته و از نو در بدنهای تازه به زندگی ادامه داده است."