چکیده:
هدف این مقاله ارائة شاخصهایی است که عدم تعادلهای جنسیتی در بازارکار
ایران را نشان میدهد. با مروری بر نظریههای بازار کار دوگانه و موضوع تمایز
شغلهای بخش اول و دوم، پیدایش شغلهای پرتراکم و پیامدهای آن برای زنان بررسی
میشود. شاخصهای مورد نیاز با استفاده از اطلاعات و آمار موجود در گزارشهای رسمی
کشور محاسبه شده است. یافتهها حاکی از نرخ پایین مشارکت زنان به رغم افزایش آن
نسبت به دهة گذشته، تمرکز اشتغال زنان در معدودی از فعالیتهای اقتصادی، و سطح
بالاتر نرخ بیکاری زنان بهویژه جوانان در مناطق شهری نسبت به نرخ بیکاری مردان
است. شاخصهای جنسیتی بازار کار در مناطق مختلف کشور نشاندهندة عدم تعادلهای
نگرانکنندهای است. برای مثال، در استان لرستان، نرخ بیکاری زنان در مناطق شهری 53
درصد و در مناطق روستایی 6/64 درصد است. دامنة تغییرات نرخ بیکاری زنان در مناطق
شهری و روستایی بسیار زیاد است. در مناطق شهری کشور، مشکل بیکاری زنان و در مناطق
روستایی، مشکل بیکاری زیاد مردان به شکل نگرانکنندهای وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"نکتة قابل توجه سهم بسیار پایین اشتغال زنان در بازار کار است که مهمترین دلایل آن عبارتاند از: - نگرش جامعه نسبت به اشتغال زنان در برخی از فعالیتها (عبدی و گوردزی، 1374؛ محسنی، 1379)؛ - توجیه اقتصادی نداشتن سرمایهگذاری آموزشی برای نیروی کار زنان به دلیل خارج شدن دورهای آنان از بازار کار (به دلیل ازدواج، زایمان و …)؛ - قوانین و مقررات حاکم بر بازارکار که هزینة استفاده از نیروی کار زنان را افزایش داده است (هاشمی، 1381: 123)؛ - پایینتر بودن بهرهوری نیروی کار زنان به دلیل مسئولیتهای خانگی آنان؛ - برخوردار نبودن زنان از مهارتهای فنی و حرفهای؛: - نامناسب بودن محیط کار در برخی از فعالیتها به لحاظ مسائل اخلاقی؛ - لزوم توانایی جسمانی بیشتر در برخی از فعالیتها.
سرمایهگذاری آموزشی کمتر برای ارتقای مهارتهای زنان، نقشهای جداگانة زنان و تمایل نداشتن مردان به پذیرش بخشی از مسئولیت کارهای منزل، نامناسب بودن محیط کار، تفاوت در سرمایة انسانی، نگرش منفی نسبت به اشتغال زنان در برخی از فعالیتها، و وجود قوانین و مقرراتی که هزینة استفاده از نیروی کار زنان را افزایش داده از مهمترین عوامل نرخ پایین مشارکت زنان به شمار میروند.
گرچه در سالهای اخیر، به دلیل افزایش سطح تحصیلات، افزایش میانگین سن ازدواج، کاهش بعد خانوار، کاهش قدرت خرید سرپرست خانوار (مرد) و نیز ارتقای سطح زندگی، نرخ مشارکت زنان روند افزایشی کندی را از 1/14 به 7/14 درصد نشان میدهد، فشار عرضة نیروی کار سبب افزایش نرخ بیکاری زنان از 11 به 17 درصد شده است، در حالی که این رقم برای مردان از 8 به 13 درصد افزایش یافته است."