خلاصه ماشینی:
"کیمیاگران واقعهی درونی را(که مراد از آن همان سیر تکاملی روح آدم است)به شخصیتی بیرونی نسبت میدادند و به همین جهت یار درونی در نظر آنها به صورت سنگ جلوه میکرد که در تراکتاتیس اورئوس Tractatis aureus راجع به آن چنین میآید:ای پسران خردمند،دریابید آنچه را که این سنگ به غایت گرانبها بر شما فریاد میزند:حفظم کنید که حفظتان خواهم کرد،بدهیدم آنچه را متعلق به من است تا شاید یاریتان کنم.
"12از همین روست که اساسا کار کیمیاگر ساختن طلا بهعنوان یک فلز نیست بلکه استحالهی خویشتن خویش از سطحی نازل به سطحی متعالی است و این همان اتفاقی است که در رهگذر سفر و تجربهی معنوی در داستان پرندگان با آن مواجهیم؛کیمیاگری روح در جهت شکلگیری و ساخته شدن شاکلهی نهایی آدمی در قالب نمادینهی پرندگان مشتاق و جوینده نشان داده شده است.
بررسی بعد کیمیاگرایانه و بهواقع (به تصویر صفحه مراجعه شود) روانکاوانهی داستان پرندگان که بهگونهای خودشناسی هنرمندانه محسوب میشود و کیمیاگران نیز هنرمندان حقیقیاند ما را بر آن داشت تا به بررسی این داستانها از این چشمانداز،آن هم با در نظر گرفتن آراء کارل گوستاویونگ بپردازیم،چراکه یکی از مهمترین آثار او با عنوان "روانشناسی و کیمیاگری"13هنوز هم موردتوجه پژوهشگران است.
نویسندهی این جمله باید سیاهی (nigredo) را تجربه کرده باشد یعنی اولین مرحلهی کار را که در کیمیاگری به صورت مالیخولیا احساس میشده و نظیر مواجه شدن با سایه در روانشناسی است.
روانشناسی و کیمیاگری،ترجمهی پروین فرامرزی،مشهد:انتشارات معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی،چاپ اول،1373،ص 653 (2)-کارل گوستاو یونگ.