چکیده:
موضوع عقل، تعریف، ماهیت و کارکرد آن در وجود انسان و جایگاهش در معارف بشری از مهمترین موضوعات دانش فلسفه است. فلسفة یونانی از طریق مدارسی چون جندی شاپور و ... به جهان اسلام راه یافت و موافقت¬ها و مخالفت¬هایی را در جهان اسلام برانگیخت. صوفیان را باید از مخالفان یا منتقدان خرد فلسفی دانست. انتقادهای آنان در متون عرفانی اعم از نظم یا نثر به ویژه از قرن پنجم و ششم به بعد فزونی گرفت. به نظر میرسد صوفیان و عارفان نزدیک به صدر اسلام به جز محاسبی و احمدبن¬ابی¬الحواری دریافت درست و مشخصی از عقل نداشتهاند. ذوالنون بین عقل و تکلیف، به تلازم قائل بود و مستملی بخاری عقل را ابزار علم میدانست. دیگر صوفیان، عقل را به عنوان ممیز در حوزة اخلاقیات و ناصح ـ اگر به دنبال رضای خدا باشد ـ به حساب میآوردند، ولی اکثر قریب به اتفاق آنها عقل را آلت عبودیت میدانستند و تضادی که در قرون بعدی بین عقل و عشق در سخن عارفان دیده میشود تا قرن پنجم چندان چشمگیر نیست.
خلاصه ماشینی:
"بین صوفیه و اهل سنت و معتزله در اصل اجتهاد که مبتنیبر کوشش عقلی است و کرامات ولی که به نوعی خلاف عقل به نظر میرسد و بسیاری موارد دیگر نیز اختلافنظر وجود دارد(نکـ:همان،3/1086؛هجویری،270).
ابو علی بن الکتاب (ف/345 هـ ق)گفته است:«المعتزله نزهوا الله تعالی من حیث القول فأخطأوا و الصوفیة نزهوه تعالی من حیث العم فأصابوا،معتزله خواستند کی خدای را منزه گویند از جهت عقل و به خطا افتادند و صوفیان از طریق علم،تنزیه خدای گفتند و مصیب بودند»(قشیری،75)،در این مقاله برای نشان دادن دیدگاه صوفیان متقدم درباره عقل و دریافتشان از آن،نظر مشایخ و بزرگان تصوف را در حد ممکن با نظم تاریخی ارائه میشود تا دیدگاه آنها دربارهء عقل از نظر سیر تاریخی روشن گردد.
همچنین براساس افعال هرکسی میشود استدلال کرد که او نفع و ضرر خود را در دنیا تشخیص میدهد یا خیر و بنابه درجهء برخورداری افراد از غریزهء عقل،محاسبی آنها را"عاقل"،"مجنون"،"مائق"و"ارعن"وصف میکند و اگر شخصی بنابه علتی خارجی چون فریاد،عقلش زایل گردد در آن حالت او را مجنون و هنگامی که فرد دوباره به حالت اول بازگشت مجددا او را عاقل مینامند(نکـ:همان،238).
بخاری در بخشی دیگر از تألیف خود عقل را آلت استعمال علم دانسته مطلبی که بعدا عین القضاة همدانی آن را کاملا پرورد و حدود و ثغور آن را معین کرده(نکـ:همان، 2/802؛حاجیاننژاد،78).
ابو الحسن خرقانی(ف 425 هـ ق)نیز از نابینایی عقل به خود سخن گفته و دیدگاه علما را که به عقل خدا را میتوان شناخت،منکر است(نکـ:همان،2/219)."