چکیده:
بیتردید اندیشههای وجودشناختی شیخ اکبر،محیی الدین بن عربی و شنکره از بزرگترین رهآوردهای حوزهء تحقیقات نظری و کشف و شهودهای عرفانی در گسترهء عالم اسلام و خطهء پهناور هند،بلکه سرتاسر پهنه خاک به شمار میرود.اندیشهای عرفانی که در تنگنای حصار«وجود بما هو موجود»محدود و محصور نمیماند،بلکه فراتر از همه شناخت آن را روزنهای به روی خورشید و راهی به سوی رهایی میداند و مکتب رفیعی را بر شالودهء آن استوار میسازد که به مکتب «وحدت وجود»معروف است.از این روی،نوشتار حاضر به لحاظ اهمیت موضوع برای سناخت عمیقتر و فهم هر چه بهتر آرا و اندیشه- های وجودشناختی این دو اندیشمند بزرگ مسلمان و هندو بر اساس وجوه تشابه و قرابتهای قیاس پذیر که مآلا آنها را در کنه و ذات خود همسان جلوه میدهد،به بررسی و مقارنهء مفهوم ذات بلا تعین در نظام عرفانی ابن عربی با نیرگونه برهمن شنکره،که در هر دو مکتب«وجود» خوانده میشود،میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"در گریز از این تنگنا است که محیی الدین بن عربی و شنکره به عنوان پایه- گذاران مذهب وحدت وجود در عالم اسلام و هند که در تاریخ فلسفهء برهمنی و عرفان نظری اسلام شخصیتی به عظمت ایشان ظهور نکرده و تا این اندازه تأثیرگذار نبوده است،با ژرف اندیشی شگرف و بصیرتی عالی به شیوهای علمی و استدلالی و مبتنی بر کشف و شهود به ناچار و از سر ضرورت و نیاز از آن وجود مطلق متعال وصف ناپذیر در قالب الفاظ و کلمات به تعابیر زیر سخن راندهاند:الف-ذات من حیث هی هی لا تعین است ذات مطلق بلا تعین ابن عربی و برهمن خنثی و عاری از تکیف شنکره،همچون خدای همهء عرفای بزرگ و برجستهء تاریخ،حقیقتی بسیار ناب و فراتر از مفهوم فردی و جزئی خدا دارد که به واسطهء اختصاص به دین و احیانا فرهنگ قومی خاص،دارای الوهیتی متشخص و محدود و نزاعانگیز است.
بههرحال در نظام عرفانی شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی و شنکره آچاریه عارف بزرگ مکتب ادویته ودانته وجود مطلق(برهمن)دو جنبه دارد: وجود خنثی و عاری از هر گونه صفت و کیفیت که مقام ذات است(نیر گونه)و دیگری وجود به صیفهءمذکر یا الوهیت متعین که کلیهء صفات و کیفیات را داراست(سگونه5).
شنکره که اوپنیشدها را به عنوان فرآوردههای شهود اهل بصیرت و تجسم حقیقت برتر معتبر میداند و از منطق نیز برای تأیید تفاسیر خود از اوپنیشدها و یا رد و ابطال سایر نظامهای فکری بهره میگیرد،معتقد است،عبارت (1)- Sūūūhakti (2)- Sacūūūidananda اوپنیشدی معروف«نتی-نتی»گویای این هستند که او هیچگونه تفسیر ادراکی را برنمیتابد،تجربه ناپذیر و از طریق استدلال و برهان دست نیافتنی است؛ بسیط و غیر قابل تعریف است به گونهای که تعریف آن موجب دگرگونی ماهیت آن میشود،حتی صفت واحد را نیز نمیتوان به آن نسبت داد (داسگوپتا،1/442-439؛شنکره،38/14,3-4;23-22,2-3)."