خلاصه ماشینی:
"نه چیزی که بودم،بلکه آنچه میتوانم بشوم-سال اول خیلی سخت بود و از همهء کارهایم انتقاد میکردند-آنجا این قدر انتقاد میکنند که باعث میشود تمام چیزهایی که مال تو نیست،یعنی تمام عاداتی که کار را برای تو راحت کرده و مال تو نیست،میریزد و اگر واقعا بتوانی جلوی این طوفان بایستی،که ایستادهای،وگرنه که تمام میشوی.
طرف دیگر قضیه این است که:وقتی بازار هنر،بنا به شرایطی،به یک سری خاص از کارهای یک هنرمند علاقه نشان میدهد،فرد دیگر جرأت تغییر مشی را از دست میدهد.
بهنظر من آدم بایستی به عنوان یک هنرمند پیشرفت کند، خصوصا که در حالحاضر هم بازار و علاقه به آرتیستهای (به تصویر صفحه مراجعه شود) جوان داغ است و کسانی که حتا دهسال نیست کار جدی میکنند،مورد توجهند.
ولی در تجسمی این خیلی سخت است؛چون مفهوم کار هنری هیچ وقت ثابت نیست و در هر دوره متفاوت از دورهء دیگر دیده میشود.
ولی آدم باید مسیر خودش را کنترل کند، و میشود این کار را کرد؛مثلا،ما اول کارهای کوچک را شروع کردیم.
Lombard Field -که من با آن کار میکنم-جوری که پیش میرود و با توجه به هنرمندانی جوانی که جذب میکند و کریتیکی که خودشان برای خودشان دارند و ارائه میدهند و توجهی که به کار خود دارند،مطمئنا به سطح بالایی خواهد رسید.
با این تفاسیر یک هنرمند ایرانی چگونه میتواند با دنیای بین المللی هنر ارتباط داشته باشد؟ توجه خیلی هست و میتواند با ارتباط درست کردن خود را پیش ببرد."