چکیده:
در این پژوهش،الگویی نظری ترسیم خواهد شد که نشان میدهد زمینههای خلق یک فکر نو،توسعه و در نهایت بهرهبرداری از آن در یک نظام اقتصادی چیست و در نهایت،تأثیر آن برعملکرد نظام اقتصادی چگونه است.نقطه قوت این الگوی نظری این است که هم برعوامل اصلی مؤثر برایجاد و انتشار نوآوری تأکید میکند و هم برتعامل و کنش و واکنشهای این عوامل با یکدیگر.در واقع،این الگوی نظری برمبنای یکی از مهمترین ویژگیهای نوآوری،یعنی ویژگی سیستمی آن پیریزی شده است.نظام ملی نوآوری الگویی تحلیلی است که نشام میدهد چگونه در یک نظام اقتصادی علوم و فنون پیشرفت میکنند و در عمل به کار گرفته میشوند.الگوی تحلیلی ترسیم شده در این پژوهش،چارچوبی مناسب را برای طراحی سیاستهای علوم و تکنولوژی در یک کشور و نیز تحیل عملکرد این سیاستها فراهم میکند.
In this paper I illustrate a theoretical framework which shows underlying
conditions for creation, development and utilization of a new idea in an
economic system and its effects on the economic performance. The
significance of this theory is in its emphasis on main determinants of
innovation and its diffusion and their interactions. In fact this theoretical
framework is based on the most important property of innovations (i.e.
systemmicness). The national innovation system is a theoretical framework
that shows how new science and technologies are created, improved and
adopted in the economy . Moreover this theory provides a useful framework
for designing and organizing the science and technology policies in every
country.
خلاصه ماشینی:
"در مطالعه نظامهای نوآوری در این رویکرد به عواملی نظیر (1) Development Blocks (2) Y-C ChangṣM H Chen(2004) میزان و کیفیت عرضه محلی مهارتهای فنی و مدیریتی،دانش ضمنی انباشته1و سرریز دانش اهمیت زیادی داده میشود،در ادبیات این رویکرد اصطلاح محیط نوآور2یکی از مهمترین مفاهیمی است که به صورت زیر تعریف میشود:مجموعه یا شبکه پیچیدهای از ارتباطات غیر رسمی در یک منطقه محدود جغرافیایی،که بیشتر تعیینکننده یک ظاهر بیرونی و نمود درونی و درک و حس تعلق است،که ظرفیت محلی نوآوری را از طریق همکاری جمعی و فرآیند یادگیری جمعی افزایش میدهد.
سیاستهای دولت در تعامل با دیگر اجزای نظام ملی نوآوری باید به گونهای باشد که در نهایت،بتواند به انباشت قابلیتهای تکنولوژیکی در درون بنگاهها کمک کند؛نه اینکه سعی داشته باشد که این قابلیتها برای بنگاهها شکل بگیرند؛زیرا در نظریههای جدید به بنگاهها به شکل الگوریتمهای ساده بهینهکننده تابع تولید و سود نگاه نمیشود،بلکه بنگاهها را سازمانهای یادگیرندهای میدانند که کارایی آنها به عملکرد و استراتژی خود بنگاه و همچینین عملکرد دیگر اجزای نظام ملی نوآوری بستگی دارد.
1بنابراین، تعامل و همکاری در میان بنگاهها و بین بنگاهها واجزای دیگر نظام ملی نوآوری نظیر دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی بسیار مهم است؛زیرا در واقع،همین تعاملات است که بهصورت عاملی پیش برنده برای نوآوری عمل میکند.
به همین دلیل با استفاده از مفاهیمی که هدر این پژوهش تشریح شد و براساس الگوی تحلیلی نظام ملی نوآوری،آن دسته از سیاستهای علوم و تکنولوژی مناسبتر هستند که در اثر انجام آنها پیوندهای سیستمی نظام ملی نوآوری تقویت شده و از این طریق بتواند در نهایت باعث ارتقای قدرت رقابتپذیری اقتصاد ملی شود."