چکیده:
فرهنگ اشاره به آداب،رسوم،عقاید،ارزشها،باورها و هنجارهایی دارد که در زندگی فردی و اجتماعی آحاد جامعه ظهور میکند.رهبران برای اینکه بتوانند از عناصر فرهنگ صیانت کرده و به تناسب شرایط زانی و محیطی،آنها را بارور کرده و از خطرات در امان نگهداشته و به رشد و بالندگی برسانند،تلاش میکند با تعیین چارچوبی معین و سیستمی پویا،تعامل فرهنگ با دیگر مؤلفههای قدرت ملی را به چنان همافزایی و بسترسازیای برسانند که تمام مؤلفهها از عناصر فرهنگی جهت و محتوا و هویت گرفته، جامعه را در مقابل هجمههای فرهنگی،اقتصادی،سیاسی و نظامی به استحکام و ثبات رسانده،به پیش ببرد.این همان نقشهای است که بعد از تبیین مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی خودنمایی میکند و دانشگاه به جهت اینکه مرکزی است که این عناصر در آن نهادینه و به روز میشوند،سهم بسزایی در روند توسعه و تعمیق عناصر فرهنگ و کیفیت تعامل آن با دیگر مؤلفههای قدرت ملی دارد.دانشگاه با طرح مبانی و ارزشهای برخاسته از جهانبینی و متأثر از شرایط محیطی،فضای لازم را برای شکلگیری مهارتهای رفتاری مهیا میسازد.
By culture we mean customs, behaviours, values, and norms which occur in every person's individual and social life. In order to keep cultural elements safe, to make them productive according to conditions of time and place, and to preserve them against dangers, so as to help them thrive, leaderstry to designate a certainformat in the dynamics of the system. The interaction of such a system with other factors of national importance creates an air of exuberance to the extent that all factors acquire an identity, characteristic and direction of their own. The result is that these cultural elements consolidateand stabilize the society against cultural, economic, political and military assaults. by ensuring its progress. This is the very plan that emerges after expounding of the engineering of culture and cultural engineering. The University, as a centre in which these elements are institutionalized and updated, greatly contributes to the trend of development and the deepening of cultural elements, thereby making culture interact properly with other factors of national importance. The University prepares the necessary atmosphere to build up behavioural skills through propounding bases and values which spring from a world outlook, and are affectedby environmental conditions. In this article we have tried to set forth and prove this issue.
خلاصه ماشینی:
رهبران برای اینکه بتوانند از عناصر فرهنگ صیانت کرده و به تناسب شرایط زانی و محیطی،آنها را بارور کرده و از خطرات در امان نگهداشته و به رشد و بالندگی برسانند،تلاش میکند با تعیین چارچوبی معین و سیستمی پویا،تعامل فرهنگ با دیگر مؤلفههای قدرت ملی را به چنان همافزایی و بسترسازیای برسانند که تمام مؤلفهها از عناصر فرهنگی جهت و محتوا و هویت گرفته، جامعه را در مقابل هجمههای فرهنگی،اقتصادی،سیاسی و نظامی به استحکام و ثبات رسانده،به پیش ببرد.
بهعبارت دیگر؛رفتارهای انسان از یکسو متکی به ارزشها و باورهایی است که از نوع نگاه به هستی برمیخیزد و از سوی دیگر،مستند بر استدلالهای فکری و اندیشههایی است که براساس نوع گزارههای برخاسته از شرایط و تجربیات او هویت مییابد و چون این رفتارهای فردی و اجتماعی است که در قالب آداب و رسوم،عقاید،باورها و هنجارها خودنمایی کرده و از آن به فرهنگ یاد میکنند(کوئن،1372،ص 61)و آن را سازندهء شخصیتها میشناسند و جایگاههای افراد را در جامعه رقم میزنند،از اینرو فرهنگ،عامل هویتدهی رفتارها و تعاملات فردی و اجتماعی انسان و جوامع است.
بنابراین،فرهنگ،زیرساخت همهء مؤلفههای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،دفاعی و امنیتی است که از یکسو به آنها جهت میدهد و هویت و چارچوب آنها را مشخص میسازد و از طرف دیگر،سمتوسوی فعالیتهای آنها را تعیین میکند و در مهندسی فرهنگی تلاش میشود و این تعامل بهصورت همافزا حفظ شده و چگونگی پویایی آنها به تناسب شرایط محیطی با تغییر مبانی فکری و ارزشی در بستر زمان نشان داده شود.