چکیده:
یکی از چاپ های قدیمی شاهنامه فردوسی همان است که به اهتمام و خط محمدابراهیم شیرازی، فرزند محمدحسین خان اولیا سمیع شیرازی، به سال 1276 در بمبئی به خط نستعلیق و قطع رحلی به وجهی زیبا و شایسته انتشار یافته است. این چاپ در چهار جلد همراه با تصاویر، به انضمام ملحقات و فرهنگ واژه ها، کلا در یک جلد، همراه با تصاویربه طبع رسیده است و همه صفحات متن مجدول است. ممکن است پردازندگان چاپ مشهور امیربهادر در ایران به آن نظر داشته و از آن به نوعی الگوبرداری کرده اند. صفحه شمار هر جلد مستقل است. به پایان هر جلد، بخشی، تحت عنوان «فرهنگ الفاظ نادره و اصطلاحات غریبه»، در چندین صفحه افزوده شده است.
نسخه ای از این چاپ در تملک روان شاد محمدتقی ملک الشعرا بهار (وفات: اردیبهشت 1330) بوده و او، با آن انسی تام داشته و شاید آن را مصحح ترین چاپ شاهنامه در آن عصر می دانسته است. پس از آن که در اوسط دوران رضاشاه، بهار گرفتار زندان و تبعید شد، یگانه مونسش، در ایام گرفتاری و تنهایی، همین شاهنامه بود. وی، در این فرصت مغتنم، بارها به دقت آن را مطالعه کرد. هر وقت نکته ای به نظرش می رسید در حاشیه، به خط خود می نوشت. این یادداشت ها به خطی واضح و گاه زیبا و خوش نوشته شده، و در مواردی، تاریخ و امضای بهار ذیل آنها آمده است. از ملاحظه اجمالی تاریخ این حواشی چنین برمی آید که شاعر بعضی از آنها را در زندان شهربانی یا روزگار تبعید در شهر اصفهان نوشته است...
خلاصه ماشینی:
"بهار، پس از آزادی از زندان، همچنان در اوقات فراغت، از مطالعه و دقت در شاهنامه غافل نماند و در طول ایام، مطالب تازهای در تصحیح ابیات و شرح و معانی لغات و نکات دستوری و بلاغی و تاریخی و ادبی آن در حواشی نوشت.
اینک یکی دو نمونه از یادداشتهای بهار در حواشی شاهنامه به عنوان نمونه نقل میشود: در شرح بیت زیر: نباشی بس ایمن به بازوی خویش خورد کام نادان زپهلوی خویش آورده است: «این معنی مثلی است پارسی، چنان که شاعری گوید: ظالم که کباب از دل درویش خورد چون درنگری زپهلوی خویش خورد دنیا عسل است هر که زو بیش خورد خون افزاید تب آورد نیش خورد» و در شرح بیت کنون گاو ما را به چرم اندر است که پاداش باد افره دیگر است نوشته است: «مثلی است به معنی آنکه کاری نامعلوم و به پایان نبرده و مورد تردید باشد."