چکیده:
نوشته ای که در اینجا به خوانندگان عرضه می شود برای درج در فرهنگ آثار اسلامی- ایرانی که در دست تالیف است نوشته شده و نمونه بس زیبایی است از نقد در حوزه ادبیات داستانی.
پس از انتشار بامداد خمار، نقدها و اظهار نظرهایی در باره آن در مطبوعات فارسی منتشر شد که شاید به جرات بتوان گفت در هیچ یک از آنها ادب نقد و موازین امروزی آن رعایت نشده است. مثلا در نقدی که خصلت معیاری (normative) دارد، منتقد از نظرگاه محدود مرامی خاص به اثر نگریسته و، به مقتضای آن، داوری های تحکمی درباره آن کرده است.
اما، در مقاله ای که اینک از نظر خواننده می گذرد، همه فنون نقد نویسی به کار رفته و همه جهات لازمه این هنر رعایت شده است. اعتدال در ارزیابی و ذکر بجای عیب و هنر، بیان جنبه های مهم و اساسی، کشف نکات ظریف و حتی خفی، انسجام و ایجاز، زبان زلال و مودبانه و فرهیخته در آن فراهم آمده است و موجب گشته که خواننده تصویری جامع و روشن و دقیق از اثر حاصل کند.
ما این مقاله دانش نامه ای را، به عنوان سرمشق، در دست رس نقدنویسان جوان قرار می دهیم و امیدواریم مشوق پیش رفت آنان در عرصه ای باشد که قلم خود را وقف آن ساخته اند.
خلاصه ماشینی:
"در این میان، مضمون ساده و، در عین حال، قابل تعمق داستان، که بیانگر مرز باریک میان عشق و هوس و خطاهای جوانی است و قهرمان زن را به عمری رنج و اندوه و یا، به قول نویسنده، در خماری پس از مستی هوس باقی میگذارد، متأسفانه گاه با برخی کلیگوییها و اخذ نتایج اجتماعی از جانب نویسنده، بیآنکه پشتوانه منطقی و پذیرفتنی در رمان داشته باشد، بهشدت لطمه میبیند.
این در حالی است که نویسنده سعی دارد تا شکل ساده رمان را حفظ کند و تنها به بیان زندگی چند انسان ــ خارج از تأثیرات محیطی و اجتماعی ــ در چارچوب کشمکش عشق و نفرت و تفاهم و عدم تفاهم و خوب و بد بپردازد."