چکیده:
اصلاح شناسی، از طریق مفهوم، که بخشی از دانش است، با مهندسی دانش رابطه نزدیک دارد. رابطه این دو از این امر آشکار است که، در سطح نظری، علم اصطلاح شناسی بخش اصلی علم شناسی است و، در سطح عملی، اصطلاحات پایه اصلی مهندسی دانش است. در شبکه مفاهیم، واژه هایی را که به مفاهیم اطلاق می شوند اصطلاح می نامند. اصطلاحات، در پرتو ساختار نظام مندشان، چارچوب آرایش و نظم دهی دانش و لازمه آن و نظام های خبره است. در مرکز این نظام ها، بنیادهای ساختمند دانش، یعنی واقعیت ها، قاعده ها و راهبردهای حل مساله، جای دارند.
علم اصطلاح شناسی، از دیدگاه عملی، با مثلث شی – مفهوم – نماد سر و کار دارد و در جست و جوی راه حل هایی برای مسائل اصطلاح شناسی است. منطق نیز، که شاخه ای از علم شناسی است، از دیدگاهی نظری، علاوه بر این مثلث، مثلث واقعیت – گزاره – جمله و نیز استنتاج را بررسی می کند که هم به مهندسی دانش و هم به معرفت شناسی – که بخش اصلی علم شناسی است – مربوط است.
بدون اصطلاحات دقیق علمی نمی توان در علم و فناوری پیشرفت خوبی داشت. در قرن هجدهم، لاووآزیه، خالق نامگان شیمی، خاطر نشان کرد که علوم تجربی از واقعیت های بسیار و انگاره هایی که از طریق این واقعیت ها حاصل می شوند و کلمه ها تشکیل می یابند. هرگاه انگاره هایی که به کلمه ها مربوط اند درست نباشند، واقعیت ها معتبر نخواهند بود. شوخارد، زبان شناس مشهور، بر این باور بود که تیرگی اصطلاحات، مانند مه در دریانوردی، خطرناک است و خطر بیشتری هم دارد، چون به ندرت تشخیص داده می شود. نمادهای مفاهیم، یعنی واژه ها یا نمادهای نوشتاری، باید بدون ابهام بر مفاهیم، که به اشیای دنیای خارج صورت ذهنی می دهند، اطلاق شوند. برای این که بتوان این نمادها را بدون ابهام بر مفاهیم اطلاق کرد، باید مفاهیم را، با استفاده از ویژگی های کیفی اشیا، در درون شبکه مفاهیم توصیف کرد. در سازمان های علمی و فنی و حرفه ای، این کار را متخصصان هر رشته در گروه های اصطلاحات انجام می دهند. البته نمی توان به نقش فعالیت آنها در کمک به جامعه اطلاعاتی آینده زیاده بها داد. متاسفانه، تاکنون پذیرش این نوع فعالیت ها و حمایت از آنها ضعیف بوده است. چون، در هر زبان، شمار عناصر واژگانی برای ساخت های ترکیبی (ستاک ها و وندها) فقط به چند هزار می رسد و شمار مفاهیم در حوزه های متعدد از یک میلیون فراتر می رود. در این صورت، بدیهی است که به سختی می توان واژه ها را بدون ابهام بر مفاهیم اطلاق کرد ...
خلاصه ماشینی:
"تنها با کار کافی در مقیاس ملی و بینالمللی در زمینههای اصطلاحشناسی و استانداردسازی اصطلاحات و با وضع اصول و قواعدی برای کار اصطلاحشناسی و نیز با آموزش درست متخصصان هر رشته در زمینه کاربرد اصول اصطلاحشناسی میتوان از بروز چنین بحرانی پیشگیری کرد.
این همکاری باعث فعالیتهای ملی و بینالمللی در زمینه اصطلاحشناسی به ویژه استانداردسازی اصطلاحات فنی و تنظیم اصطلاحات علمی شد.
سازمان بینالمللی _______________________________ 3) Bertholet 4) Berzelius 5) Linné 6) Lacroix 7) Farr 8) Dürer 9) Wüster 10) International Federation of National Standardizing Association 11) transdisciplinary 12) translinguistic استانداردسازی (ISO) (13)، در سال 1951، برای تداوم کار ISA37 ، به تشکیل TC37 ISO/ (اصطلاحشناسی اصول و هماهنگی) اقدام کرد، که دبیری آن بر عهده مؤسسه استانداردهای اتریش است.
پیشرفتهای جدید باعث شد که اصطلاحشناسی به صورت حوزه مطالعاتی چندرشتهای درآید که اساس نظمدهی دانش، انتقال دانش، میانجیگری زبان، تدوین اطلاعات علمی و فنی، ذخیرهسازی و بازیابی اطلاعات، و مهندسی دانش است.
در سال 1971، با هدف هماهنگسازی جهانی فعالیتهای اصطلاحشناسی و پرهیز از دوبارهکاری، برای ترویج همکاری نزدیک بین همه گروههای ذیربط و نیز به منظور صرفهجویی در هزینه و، منابع متخصص انسانی، مرکز بینالمللی اطلاعات اصطلاحشناسی (14)(Infoterm) تأسیس شد.
هدف برنامههای ترم نت ایجاد بنیادی علمی برای علم اصطلاحشناسی و برقراری همکاری نزدیکتر در زمینه تهیه اصطلاحات، ثبت آنها به صورتی که با ماشین قابل خواندن باشند، و نیز گردآوری، ثبت، پردازش و نشر اطلاعات و دادههای اصطلاحشناسی است."