چکیده:
این پژوهش پس از دیباچهای کوتاه به مرگاندیشی،مسئله مرگاندیشی را به مثابه دیدگاهی بنیادین از نگاه امام علی(ع)در نهج البلاغه بررسی خواهد کرد.آنگاه نویسنده برداشتهای ترتیبی خود را با نگاه نهج البلاغه ارائه میدهد.در بخش دیگر پس از معرفی یکی از متنهای معتبر ادبیات پارسی پیش از اسلام(مینوی خرد)،مرگاندیشی در آن بررسی خواهد شد و آنگاه پس از مقایسه این مفهوم در نهج البلاغه و مینوی خرد،دیدگاهها و دستاوردهای نویسنده از پژوهش عرضه میشود.
خلاصه ماشینی:
"»(ص 11)در حقیقت همچنانکه دکتر تفضلی در کتاب دیگر خود،یعنی تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام نیز اشاره کرده است، مینوی خرد«یکی از چند منبع مهم دربارهء سرنوشت روح آدمی پس از مرگ و جدایی آن از تن،در ادبیات پهلوی است.
اینکه چرا مانند نهج البلاغه عنوانها جداگانه مطرح و بررسی نشد؟نخست به دلیل درهمتنیدگی مطالب،در مینوی خرد است که در بیشتر موارد راه را بر جدا کردن آنها میبندد،و دوم حجم کم خود متن و حجم کمتر مطالبی بود که به کار میآمدند.
در ورای مرگاندیشی در هردو متن،اندیشه جهان پس از مرگ و سرنوشت آدمی پس از مردن و هشدار به او در به یاد داشتن آن وجود دارد،اما نگاه نهج البلاغه به ماجرای مردن(صرف نظر از پس و پیش آن)نگاهی استثنایی بوده و همگون دانستن توجه به مرگ در دو کتاب،سادهانگاری است.
ملاحظه شد که در مینوی خرد،مانند نهج البلاغه،مرگاندیش کردن انسانها از یک سو برای دعوت ایشان به انجام کارهای نیک در این دنیا و از سویی هشدار به آنها است برای در نظر داشتن جهان واپسینی که در پیش دارند.
مگر در نهج البلاغه نیامده بود که باید در تدارک مرگ و مهیای آن بود تا هنگامی که در رسید،غافلگیر و مغلوب نشویم؟و مگر نه اینکه این سخن در نامهء 31 نهج البلاغه که نامهای به فرزند علی(ع)است،آمده است؟بنابراین توجه به مرگ،هم در متنهایی مانند مینوی خرد که یکسره متعلق به فرهنگ ملی ایرانیان است و هم در متنهای دینی(مانند قرآن و نهج البلاغه)موجود است."