خلاصه ماشینی:
"پرسش اما این است:در طرح فوئر باخ،چگونه انضمام،جایش را به انتزاع میدهد؟فوئر باخ،در اصول فلسفه آینده،راهی را مینمایاند که در آن ایده فلسفه از اندیشه و خصایلی ایدئالیستی شانه خالی میکند و خود واقعیت را به موضوع فلسفه بدل میکند.
فوئر باخ اما بیماریی فلسفه کلاسیک را نه ابزارهای شناخت که خود موضوع شناخت تشخیص میدهد.
فوئر باخ معتقد است نه ابزارهای فلسفه کلاسیک که این خود موضوع و ایدههای فلسفی است که باید واقعی شود.
به تشخیص فوئر باخ،فلسفه آینده،اما در برابر فلسفه مدرنی که آن هگل باشد،باید همان نقشی را ایفا کند که فلسفه مدرن میکوشید در برابر یزدانشناسی کلاسیک ایفا کند؛ این بار اما با فرو نهادن تناقضاتی که فلسفه هگل بدان دچار است:تناقض چند خدایی.
فوئر باخ در این راه،خود واقعیت ملموس و محسوس را به موضوع تفکر فلسفی فرا میبرد و ابژه فلسفه را از انحصار خرد محض به درمیآورد."