خلاصه ماشینی:
"گواه رد ناشدنی بر آنکه فارسی،در شیوایی،پس از عربی قرار دارد؛و اینکه آنرا در میان زبانهای دیگر فضیلتی نمایانست؛از جمله، همین است که در کتابهای فقه یاد گردیده:اگر نمازگزار[ نماز را ]به فارسی خواند،به نزد ابو ح[ نیفه ]نمازش روا باشد و مکروه.
ابو معشر[ جعفر بن محمد بلخی ]گفته است:نوح-ع-نخستین کسی است که در آنجا آرمید و همو نخستین کسی است که آبادش کرد و فرود آمدنش بدانجا،پس از توفان بود.
» [ ابو محمد عبد الله ]بن قتیبة[ دینوری ]گفته است:مردم خراسان، اهل دعوت و یاران دولتاند:و پیوسته در بیشترین[ اوقات ]پادشاهی ایرانیان، باژ ندادند1؛به کسی نه خسارتی پرداختند و نه خراجی.
1 اما-پهلوی:سخن پادشاهان در نشستگاههایشان،بدان روان میگردیده است و آن گویشی است منسوب به«پهله»و این نامی است که بر پنج شهر گزارده میشود:اصفهان و ری و همدان و ماد نهاوند و آذربایجان.
حمزة[ بن حسن اصفهانی ]گفته است:اینکه تازیان آن را مداین نامیدهاند،از اینروست که آن[ شامل ]هفت شهر است و میان هر شهری با دیگری،مسافتی دور و یا نزدیک است؛آثار آنها باقیست.
(2)-در اصل:«قبط»و در التنبیه پس از این عبارت،آمده است:و سریانیان همانهایی هستند که بدیشان«نبصا(کذا)»گویند و سخن نزدیکان شاه، آنگاه که حاجتها میخواستند و از ستمها شکایت میداشتند،بدان روان میگردیده است؛زیرا که لطیفترین زبانهاست.
در سیر الفرس،یاد شده است که:اردشیر پسر بابک،نخستین کسی است که شهری در این مکان به مرز اندر کرد.
و هم گفتهاند که:آن[ -شام ]از شهرهای خوزستان[ ؟ظ:سورستان ] است؛چه اینکه هرقل پادشاه روم،هنگامی که-در ایام فتوح-از انطاکیه به قسطنطنیه گریخت،روی به شام کرد و گفت:«ای سوریه سلام بر تو باد!»؛ سلامی بدرود،ناامید ندارد که دیگر،بسویش باز گردد."