خلاصه ماشینی:
"ممکن است با اصالت موجود در موسیقی و اجرای آن،به نوازنده اعتبار بخشیده شود؛با این حال،به محض اینکه اصالت ایجاد شد،موسیقی جدید و اغلب بسیار متفاوتی که نواخته میشود،تنها توسط اجرای همان نوازنده معتبر می شود(برای مثال بنگرید به مسیر زندگی آدم دمدمی مزاجی مثل باب دیلون ) (Bob Dylon ،زمانی که او از گروههای موسیقی فولک جدا شد).
(259:2003) این مناقشهبرانگیز است که بگوییم اجرای موسیقی چه اثر هنری باشد و چه نباشد،اما اگر بخواهیم به قدر کافی در این مورد بحث کنیم،این بحث مستلزم خروج از موضوعی خواهد بود که مرا بیشتر به سمت پرسشهای هستیشناختی که میخواستم مطرح کنم،میبرد(برخی از این پرسش ها توسط کیوی، (Kivy)(1995:122 ff) که معتقد است اجراها در واقع اثر هنری هستند،مورد مداقه قرار گرفته است،).
بنابراین من در اینجا میخواهم اصالت را اینگونه معرفی کنم: اجراهایی که از دل یک فرهنگ بر میآید و فرهنگی را که مدعی آن است بیان میکند،اصیل میباشند و اگر بخواهیم این مسئله را کمی مبسوط بیان کنیم باید بگوییم که نوازندگانی که به کرات چنین اجراهایی را برگزار می کنند نوازندگانی اصیل هستند.
بحث مربوط به هنر توریستی میان بیان واقعی یک فرهنگ و داشتن نقش در آن فرهنگ ارتباطی را به وجود میآورد؛نوع مثالهایی که زده شد،یا صورتکی بوه است که در یک مراسم"رقصیده است"،یا مجسمهای که برای مقاصد آیینی به کار گرفته شده است،بر عکس چیزهایی که به عنوان تزیینات توسط خارجیها آورده میشوند Dutton 2003:264;Shiner) (1994:226 .
احساس یگانگی خود نوازنده نیز با یک جامعه فرهنگی بایستی صادقانه باشد،اما این برای ضمانت اصیل بودنش کافی نیست:ممکن است نوازنده احساس تعلق نادرستی داشته باشد."