چکیده:
در طی قرون ششم تا هشتم هجری/دوازدهم تا چهاردهم میلادی فرقههایی از تصوف،در جهان اسلام و به ویژه آسیای مرکزی پدید آمدند که مهمترین آنها یسویه،کبرویه و نقشبندیه بودند.از میان این سه فرقه،یسویه و کبرویه در آسیای مرکزی مجال رشد یافتند و حتی در قرون بعدی کبرویه به یکی از انجمنهای مهمتصوف مبدل شدند.کبرویه در آسیای مرکزی،حضوری چشمگیر و مقتدرانه در تمام عرصههای سیاسی،اجتماعی و اقتصادی داشتند به طوری که آنها را سبب گرایش ایلخانان مغول به اسلام و بازگشت مجدد این دین به ایران تلقی کردهاند؛ولی به تدریج به دلیل شرایط سیاسی حاکم بر جامعه و اختلافات درون فرقهای،دچار پراکندگی و انشعاب و نهایتا افول شدند. نویسنده این مقاله ضمن معرفی کبرویه،به حضور کبرویه در آسیای مرکزی اشاره کرده و علل افول آنها را مورد بررسی قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
"هنگام بررسی و امعان نظر در مورد کار انجمنهای تصوف،بیان بودن و نبودن مدارک و منابع،بسیار عاقلانه به نظر میرسد؛اما اگر چه تصوف بر طبق فتاوی مشهور«در کتابها یافت نمیشود»،*ولی شواهد تاریخی معتبر موجود این نتیجهگیری را تأیید میکند که فرقه کبروی در آسیای مرکزی از بین رفته و خاطره نجم الدین کبری به واسطه اساطیر معروف و آیین نقوش مقبرهاش زنده مانده و حفظ شده است نه به وسیله پیوندی رسمی و ارتباطی مستقیم با مؤسس سلسله کبروی.
اسامی تعدادی از مریدان مستقیم سمنانی از کتاب نفحات الانس جامی و مهمتر از آن از کتابچه سلسله صوفی نوشته احمد کشمیری در قرن هیجدهم(که خود شیخ همدانی- کبروی بود)22به دست آمده است که دارای نسبهای شرقی(مثلا محسن ترکستانی و عبد الله غرجستانی)هستند،اما متأسفانه تنها اسامی آنها را میدانیم.
در کتاب بدخشی نام این افراد از مریدان همدانی آمده است:شمس الدین ختلانی،محمد طالقانی و قوام الدین بدخشی-پیامدهای سیاسی و مذهبی فعالیتهای مریدان همدانی در مرزهای شرقی اسلام در زمان ظهور تیمور زمینهای مناسب برای حدس و گمانهایی را درباره حیات نمایندگان دودمان همدانی در آسیای مرکزی ایجاد میکند،اما هیچ اطلاعاتی در مورد شغل آنها وجود ندارد.
همان طور که زندگینامه- نویس باخرزی اشاره میکند: قانون شیخ نجم الدین کبری و سیف الدین باخرزی و پیروان آنها این است که در ابتدای مرید شدن باید دورهای گوشهنشینی(خلوت)صورت گیرد و بعد از کسب وظایف دینی مورد نیاز،باید خود را مشغول راز و نیاز(ذکر)کند و بگوید:«هیچ خدایی نیست جز خدا»تا قلبش باز شده و قفلها شکسته شوند."