چکیده:
سیستم سیاسی داخلی لبنان،خواستار یک نقش منطقهیا با محوریت مقاومت ضد صهیونیستی و اتحاد ملل اسلامی در برخورد با این مشکل اساسی است. ازاینرو،به ویژه پس از جنگ 33 روزه اسراییل علیه این جنبش ضد صهیونیستی،امریکا،غرب و صهیونیسم دریافتهاند که به راحتی قبل نمیتوان بر مقدرات ملل منطقه سیطره یافت بدون اینکه مخالفتی نشنید. هماکنون هستههایی با ابعاد منطقهای،ملتهای منطقه را متوجه خطرات اصلی کردهاند که نمونه حزب الله بارزترین آن است؛این هستههای مقاومت با محاسبات دقیق هماوردانی تا بن دندان مسلح را به کارزاری واقعی با اندک سلاح،ولی ایمانی راسخ فرا میخوانند.این مقاله برداشتی آزاد از تحولات منطقه و محاسبات مطرح در یک رویارویی آشکار میان دو طرف است. جهان عرب هماکنون به تجزیه و تحلیل این قدرت تأثیرگذار یعنی حزب الله میپردازد؛تأثیرگذاریای که تاکنون هیچیک از کشورهای عربی در قد و قامت یک دولت نداشتهاند. چند ماهی است که حزب الله با طرح منشور و اساسنامه جدید خود،همخوانی تازهای با واقعیات جاری منطقه از خود بروز داده است؛ضمن آنکه به اصول اولیه خود تأکید دارد و حتی در برخی موارد از جمله مقاومت ضد صهیونیستی صریحتر به بیان مواضع خود میپردازد. نقش جدید حزب الله دیگر در چارچوب جغرافیایی لبنان خلاصه نمیشود.حزب الله ضمن تعادل با
خلاصه ماشینی:
"این امر بعد از جنگ سال 6002 امری ضروری به نظر میرسد چرا که قطعنامه 1071 امور بسیار مهمی را به حکومت لبنان واگذار کرد که خلع سلاح نیروهای شبه نظامی لبنانی و غیر لبنانی و درخواست از نیروهای یونیفیل برای اقدام جهت متوقف کردن قاچاق اسلحه و حفظ مرزهای جبهه شمالی یعنی مرزهای مشترک با سوریه از جمله این امور است.
با وجود آنکه مسئولان دایما به این نکته تأکید دارند که توجه حزب الله به امور داخلی کشور با حفظ آمادگی برای رویارویی با اسراییل منافاتی ندارد،واقعیت بیانگر آن است که اهتمام حزب به امور داخلی-که در واقع بازتاب نقش نیروهای منطقها یو بین المللی در لبنان و سراسر منطقه است-در کنار آرامش حاکم بر منطقه،این حزب را بر آن داشته که به آماده باش برای مواجهه با اسراییل بدون گشودن مجالی جدید برای درگیری مسلحانه که نه حزب الله و نه سیاست داخلی لبنان هیچکدام آن را محتمل نمیدانند،بسنده کند.
شاید در وهله نخست حمایت حزب الله از مقاومت فلسطین و عراق با رویکرد سوریه و ایران در همین زمان متفاوت به نظر برسد-سوریه در حال اجرای گفتوگو با اسراییل است و ایران از حکومت مالکی دفاع میکند و با قرارداد امینتی امریکا و عراق مخالفتی ندارد-اما این امر مرحلهای انتقالی است که منطقه باید آن را پشت سر بگذارد تا احتمال درگیری مستقیم در ایران وجنوب لبنان-یعنی دو نقطهای میتوانند تبدیل به کانون جنگ تمام عیار منطقه شوند-کم شود.
خلاصه سخن آنکه اسراییل و حزب الله طی دو سال گذشته به استراتژی بازدارندگی پایبند بودهاند و از سویی در انتظار نظم و ترتیب یافتن جبهه داخلی و از سویی دیگر نظارهگر تحولات منطقهای هستند و هریک از طرفین نیز توانسته معادله جدیدی را رقم برند که طرف مقابل(به ویژه حزب الله)را از وارد شدن به جنگی جدید باز میدارد."