چکیده:
بیتردید جریان فداییان اسلام در تاریخ معاصر ایران از جمله مباحثی است که هنوز نکات ناگفته فراوانی پیرامون آن وجود دارد و از جذابیت ویژهای برای بررسیهای تاریخی برخوردار است.این جذابیت ما را بر آن داشت که با یکی از مبارزان قدیمی که کولهباری از تجربیات سیاسی و مبارزاتی از دوران سیاه رضا خانی،دوران ذلتبار محمد رضا،جریان ملی شدن صنعت نفت و نهضت باشکوه امام خمینی دارد به گفتوگو بنشینیم تا ناگفتههایی از نهضت ملی شدن صنعت نفت و نحوه شکلگیری فداییان اسلام و علل فراز و فرود این جنبش را از ایشان بشنویم. آنچه در دامه میآید گفتوگویی صمیمی با حجت الاسلام و المسلمین حسن مهاجری شریف یزدی است که در تاریخ 28 فروردین سال 86 در بنیاد تاریخپژوهی ایران معاصر صورت پذیرفته است.
خلاصه ماشینی:
"در یکی از شبهایی که جلسه داشتیم مرحوم حاج عبد الحسین واحدی به بغل دستی من گفت بنا داریم یک نفر را از میان برداریم!شما آماده هستید؟وی اول کمی به خود لرزید و جواب نداد؛من چند بار گفتم که حاضر هستم این کار را انجام دهم اما ایشان نپذیرفتند و بعدا گفتند که چون من کوتاهقد هستم در جمعیت تسلط کافی را ندارم و باید قدبلند باشم که از پشت جمعیت این کار را انجام دهم؛لذا مرحوم خلیل طهماسبی را انتخاب نمودند(البته قد ایشان خیلی بلند نبود ولی زا من بلندتر بود!)فردای آنروز یک گروه 11 نفره در منزل حاج ابو القاسم رفیعی برای ترور رزمآرا آماده شده بودند.
بعدا یک روز مرحوم برهان در مسجد دید که اینها دور و بر من هستند،خیلی با احترام(چون احترام خاصی برای من قائل بود)گفت وقتی کسی میخواهد با کلاه لبهدار وارد مسجد شود کلاه را برمیدارد و کناری میگذارد؛شما هم همینگونه عمل نمایید و بگذارید در جیبتان و به مسجد بیایید!بعضا کشمکشهای دیگری وجود داشت؛مثلا مرحوم آقا شیخ محمد تهرانی از طرفداران مصدق بود ولی آقای برهان طرفدار مصدق نبود و با کاشانی و فداییان رابطهای گرم داشت و هیئت فداییان اسلام را در مسجد لرزاده برگزار میرکد و به این افراد کمک مالی مینمود."