چکیده:
مبحث تحلیل منطقی عبارات شامل ضمایر آنافوریک،در حال حاضر یکی از مهمترین موضوعات در فلسفه زبان به شمار میرود.نظریههای مختلف هریک در تحلیل دستهای از متون شامل اینگونه ضمایر موفق هستند اما در تحلیل نمونههای دیگر ناکام میمانند.در این مقاله اهداف زیر را دنبال خواهیم کرد:نخست،تعریف تازهای از مفهوم "ابهام"ارائه میکنیم و تمایز بین سمانتیک و پیش سمانتیک را شرح میدهیم.یکی از دعاوی که در این مقاله از آن دفاع میکنیم این است که تا هنگامی که ملاحظات پیش سمانتیک در خصوص یک متن فیصله نیافتهاند نمیتوان وارد فاز پیش سمانتیک مورد بررسی قرار گیرند)تحلیلهای سمانتیک متفاوتی را بپذیرد.این امر توضیح میدهد که چرا نمیتوان از یک روش سمانتیک واحد انتظار داشت که در همه سناریوهای ممکن تحلیلهای قابل قبولی از همه انواع متون آنافوریک ارائه کند و روشن میکند که چرا فیلسوفان زبان تا به امروز دریافتن نظریه سمانتیک فراگیر واحدی برای تحلیل یکسان تمامی متون آنافوریک(و لو آن متونی که فرم مشابهی دارند)ناکام ماندهاند.علاوهبر این، ویژگی جالب توجهی را در حوزه ایهام یا عدم ابهام برخی متون در زبان فارسی معرفی خواهیم کرد که اکثر قریب به اتفاق زبانهای دیگر فاقد آن ویژگی میباشند.سپس به بررسی مثالهای مشخص و استاندارد این حوزه(از جمله متونی که به دانکی-آنافورا شهرت دارند)میپردازیم و روش تحلیل آنها را ارائه میکنیم.