خلاصه ماشینی:
زبان مایۀ اشتراک ملیت نیست،بسیارند مللی که بیکزبان مشترک گفتگو میکنند و معهذا از حیث ملیت کاملا از یکدیگر جدا هستند،در مصر و عربستان هر دو زبان عربی متداول است،امریکائیها و انگلیسیها هم هر دو زبان انگلیسی صحبت میکند،اما مصری عرب نیست و امریکائی هرگز خود را انگلیسی نیمداند،علاوه بر این در میان تمام ملل زیبا لهجههای بومی متداولیست که اختلاف میان آنها اگر از از اختلاف دو زبان بیشتر نباشد اغلب کمتر نیست،در فرانسه لهجههای«باسک»و«پاترا»،انگلستان لهجۀ قدیم محلی اسکاتلند،و در ایران ما هم لهجههای قدیم ولایات مختلف که امروزه کمکم در اثر تعلیمات جدید اینعصر از میان رفته و بجای آن زبان رسمی عمومی متداول میشود.
ادبیات ملی چیست؟جای آن نیست که دربارۀ لفظ ادب و ادبیات و تعریفاتی که قدما از آن کردهاند گفتگو کنیم،زیرا بعضی از این مباحث مبهم و نامفهوم و بعضی خطا و نادرست است،اما محققین امروز دنیا میگویند ادبیات هر ملت بیان آروزها و عواطف و تأثرات مشترک و عمومی افراد آن ملت است،وقتیکه آرزوها و خواهشهای درونی یک ملت یا یک جامعه نتوانست بسهولت صورت وقوع یابد،بشکل شعر یا انواع دیگر ادبیات درمیآید،میخواهید اخلاق و روحیات و آرزوها و طرز تفکر و اصول معیشت یک ملت را بدانید،خیلی آسان است، بادبیات آن ملت رجوع کنید،راست است که در وجود آوردن آثار ادبی تمام افراد جامعه سهیم و شریک نیستند و آثار ادبی زادۀ تفکر بزرگان هر قوم است،اما شاعر و نویسنده نمایندۀ عموم ملت و مترجم افکار و روحیات آنهاست،مثلی معروف است که مشت نمونۀ خروار و قطره نشان دریاست،از این گذشته تا یک اثر ادبی عمومیت و انتشار تام میان عموم افراد پیدا نکند آنرا جزو ادبیات ملی نمیتوان دانست.