چکیده:
رفتار زبانی نام های خاص در متن های گرایش های گزاره ای، یکی از دیرپاترین مشکلات پیش روی رویکرد میلی به معناشناسی نام های خاص است. پازل های فرگه و کریپکی، دو نمونه از این مشکلات اند. طرفداران این رویکرد، تلاش های بسیاری برای حل این معماها انجام داده اند. در این مقاله، ضمن مروری بر راه حل های مختلف ارائه شده، تلاش شده است تا بر اساس رویکرد جدید کیت فاین به معناشناسی نام های خاص، که معناشناسی ربطی خوانده می شود، راه حلی جدید و یک پارچه به این پازل ها ارائه شود. نشان داده می شود که این راه حل جدید، هم به چارچوب نظریه میلی متعهد است و هم نسبت به دیدگاه های رقیب، شهودهای ما را درباره متون گرایش های گزاره ای و ماهیت پازل ها، بهتر برآورده می سازد.
خلاصه ماشینی:
"اما در طرف مقابل، غالبا پنداشته میشود از آنجا که طرفدار دیدگاه میلی، تنها یک سطح از این ویژگیهای معناشناختی، یعنی سطح مرجع، را به رسمیت میشناسد و استدلال میکند که چیزی به عنوان مضمون برای نامهای خاص وجود ندارد، دو نام خاص هممرجع نظیر «سیسرو» و «تولی»، مطابق این نظریه، از نظر تمام ویژگیهای معناشناختی، یکسان هستند و لذا این نظریه، فاقد منابع لازم برای توضیح تفاوت ارزش صدق جملههایی مانند (1) و (3) است.
4. معناشناسی ربطی و پازلهای کریپکی در این بخش با بررسی یکی از دو پازلی که کریپکی (Kripke, 1979) طرح کرده است، یعنی پازل پیتر / پاداروفسکی، 246 نشان خواهیم داد که چگونه طرفدار چارچوب معناشناسی ربطی میتواند با توجه به ساختار دقیق این پازل، از یکسو راهحلی، یا استراتژی حلی، برای پازلهای کریپکی ارائه دهد که به دیدگاه میلی دربارة نامهای خاص متعهد باشد (T1) و از سوی دیگر، در حالی که میپذیرد پازل فرگه نشان دهندة نادرستی اصل جایگزینی است (T2)، هنوز با کریپکی موافق باشد که پازلهای فرگه و کریپکی، ماهیت و منشأ یکسانی دارند (T3).
نکتة دوم اینکه اگر چه این رویکرد جدید، در وهلة اول، از آنجا که راه حلی سازگار با دیدگاه میلی برای پازلهای فرگه و کریپکی ارائه میدهد، دفاعی از این دیدگاه دربرابر انتقادهای مبتنی بر این پازلها محسوب میشود اما در عین حال، میتواند فراتر از این رود و چالشی برای نظریة فرگهای نیز محسوب شود؛ چرا که همان طور که در بخش 3 اشاره شد، اگر تنها دلیل طرفدار دیدگاه فرگهای برای قائل شدن به سطح دیگری از ویژگیهای معناشناختی، نظیر مضمون برای نامهای خاص، ارائه راه حلی برای پازلهای فرگه و کریپکی باشد، این کار، اضافه کردن بدون ضرورت معنا است و لذا عملی خلاف تیغ اصلاح شدة اکام (Grice, 1989, p."