خلاصه ماشینی:
کتاب با سوالی قدیمی اما مهم آغاز میشود:تا چه حد فرهنگ عامیانه و تظاهرات آن را میتوان سطحی دانست؟بدیهی است در اینجا دو پاسخ کاملا متفاوت رودروی مولف قرار خواهد گرفت،یکی از آن دو مفهوم دمکراتیزه کردن فرهنگ و احترام به سبکهای مختلف زندگی و دیگری آرایی چون آرای پیروان مکتب فرانکفورت در نقش ناخودآگاهی است که وسایل ارتباط جمعی با تبلیغ کالاها را به صورت یک نیاز کاذب به وجود میآورند.
رویکرد روانکاوانه سنتهای فردی،خود را در اینجا با نقد کلیتهای گروهبندیهای فرهنگی نشان میدهد و از سوی دیگر جالب است که اصطلاحاتی چون آتشفشان سابقا همگن فرهنگ جوانان،مفاهیم اعماق را در ادبیات روانکاوانهای کتاب نشان میدهد.
به این ترتیب کتاب به نکتهی بسیار مهمی اشاره میکند که میتواند یکی از مهمترین کلیدها در درک روانکاوانهی فرهنگ عامه باشد:"در مبارزه بین واقعیت و لذت"اصل"واقعیت میتواند اصل لذت را در بگنجاند نه اینکه صرفا با آن مخالفت کند.