خلاصه ماشینی:
"از جهت فلسفی و نظری،اقبال به مردم سالاری و رژیم جمهوری و طرد استبداد و رژیم سلطنتی،محصول عقلگرایی از سویی و آزادی عمل نسبی شهروندان در مشارکت در ادارهی کشور از سوی دیگر است.
حاکمیتهای سابق و لاحق، زمینهیی برای ایجاد احزاب سیاسی ایجاد نکرده و فرصت پرورش حکومت سایه/بدیل به هموطنان دگراندیش خود ندادهاند: چنان که در انتخابات ریاست جمهوری دورهی دهم در خرداد 1388 نیز میبینیم که هیچ چهرهی جدیدی و هیچ کاندیدای مستقلی فرصت آمدن به میدان را نیافته است.
» در عمل هم،«نظام جمهوری اسلامی ایران»با استفاده از انتخابات ادواری برای آراء شهروندان اعتباریتی قائل است که در این اواخر از آن به«مردم سالاری دینی»تعبیر میکنند.
اما سخن در این است که برای حرکت به سوی وضع مطلوب،در شرایط حاضر و اوضاع و احوال موجود،چه باید کرد؟ ما باید گذشتهی خود را بازبینی کنیم و از تجربههای ارزشمند نسلهای گذشته و دلایل شکست آنها عبرت بگیریم.
ما باید در انتخابات شرکت کنیم تا همین انتخابات غیر ایدهآل،اندکاندک به عنوان تمرین دموکراسی،موجب تعمیم و تعمیق مشارکت سیاسی از سوی شهروندان ایرانی گردد و ملت ما قرنها پیش بزرگانی همچون ابن سینا،خیام،مولوی و حافظ به ارمغان کرد که امروز حرمت جهانی دارند.
همهی این اعتراضات به جای صحیح است اما در عالم واقع در شرایط موجود،چه باید کرد؟ تجربهی سیاسی یکصد سالهی ملت ایران،ثابت کرده است که افراط و تفریط راه به جایی نمیبرد و اعتدال و استقامت بر تندروی و منفیبافی ترجیح دارد."