چکیده:
سنتگرایان بهطور کلی هنر را به سه دسته تقسیم میکنند.هنر دینی و هنر سنتی دو وجه این هنر معنوی است لیکن مهمتر از ا ین دو هنری است که از آن به عنوان هنر«قدسی»تعبیر میکنند.میان این سه وجه تجلی هنر معنوی،مرزبندی مشخصی وجود دارد.
هنر قدسی تأثیر مستقیم بر هنر دینی و هنر سنتی دارد،زبان خارجی خود را داراست،و پیام آن جهان شمول است.پیام هنر قدسی در حیطهء همه ادیان یکی است اما تجلیات این پیام در کیان هر دین اشکال خاص خود را دارد.در چارچوب مسیحیت این وجه در هنر شمایل پردازی و در حیطهء اسلامی در هنر تلاوت قرآن کریم، خوشنویسی،در معماری قدسی و نیز در برخی از آثار ادبی عرفانی متجلی است.
ویژگی هنر قدسی زیبایی آسمانی آن است اما در هنر قدسی زیبایی خود هدف نیست.بلکه برعکس این زیبایی آیینه تجلی زیبایی نا متناهی خداوند است.این چنین زیباییای رو به عالم درون و معنا دارد.در نتیجه هنرمندی هم که به خلق چنین آثاری میپردازد انسانی ویژه است و هم بیننده یا شنونده آن بشری است خاص و متفاوت با دیگران.
با در نظر داشتن تعاریف فوق این مقاله به بررسی ویژگیهای هنر سنتی و به ویژه متعالیترین وجه آن یعنی هنر قدسی میپردازد.در این چارچوب ضمن بررسی ویژگیهای این هنر به آرا و عقاید برخی از برجستهترین سخنگویان مکتب سنتگرا در غرب و به ویژه به نظریات کوماراسوامی1،رنه گنون2،شوئون3،مارتین لینگز4،و سید حسین نصر و تعاریف آنان از هنر قدسی خواهد پرداخت.اشارهای نیز به مقبولیت یافتن روز افزون این وجه هنر هم در چارچوب اسلام و همادیان دیگر خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"میان این سه وجه تجلی هنر معنوی،مرزبندی مشخصی وجود دارد.
پیام هنر قدسی در حیطهء همه ادیان یکی است اما تجلیات این پیام در کیان هر دین اشکال خاص
ویژگی هنر قدسی زیبایی آسمانی آن است اما در هنر قدسی زیبایی خود هدف نیست.
این تعبیر تنها یک سنت در عالم آفرینش وجود دارد که
در بطن خود،نیرویی نهان دارد و این نیرو معیار و الگوی تمدن سنتی را شکل میدهد و میسازد این
اما این تنها یک کشش شخصی و فردی است و مطلقا
خلاصه میشود و براساس این دلایل است که هنر
هنر است که حقیقت و زیبایی را توأم داشته باشد
ویژگی دیگر هنر سنتی پیوند آن با عقل و علم است تا
یا نزدیکی به وحی است که میتوان هنر سنتی را به طور
هنرمند مشتق نمیشود بلکه بنیان این هنر در عالم روح
این هنر نقشی قدسی دارد زیرا از یک سو هدف
است اما در این هنر زیبایی هدف نیست بلکه برعکس این
ویژگی دیگر هنر قدسی نظم و نظاممندی آن است.
هنر قدسی صورت تجسم یافتهء وجودی است که
قدسی و منبع الهام این هنر است.
نیست بلکه هنر تجلی نمادی متعالی است و به ساحت
این است که هر اثر هنری که در جهان خلق میشود به
اینان تنها هنرمند بدیع و خلاق،خداوند است و هنر آنان
آن نزد خداوند است و هنرمند با اثر خود ببیننده را دعوت
چشمی بر این هنر باز است و نه هر گوشی توان و استعداد
است که هنر قدسی همیشه یادآور زیبایی الهی است که"