خلاصه ماشینی:
"در این بین که عقب ملیجک میگردم که از کدام راه آمده است،قهوهچی باشی آمد گفت که سنگی برای انیس الدوله پرت شد، خیلی خدا رحم کرد.
خلاصه از توی جاده راندیم،از راهی که فردا باید برویم،بغله است،بد راهی است ملیجک را گذاشتیم که عمله زیاد جمع کند،از پایینتر و کناره رودخانه درست کند که فردا،ما و حرم هم از این راه خوب برویم.
همین طور این گردنه میرود تا سرازیر میشود به جوستان،دست راست کوه سختان بلندی بود خیلی سخت و سنگلاخ،در قله این کوه امامزاده ای است گنبد سفیدی دارد مثل چادر قلندری اما از سختی کوه[66]مشکل کسی بتواند زیارت برود.
از این منزل مرخص میشود و از تنگه بالای همین جایی که اردو را زده بودند و سرا پرده بود و رودخانه عالیزن میریزد،راهی است که به تنکابن میرود و ولی خان از این راه خواهد رفت به آب گرم و تنکابن.
بعضی بغلهها و راههای بد دارد که اگر ناظم خلوت جلو نیامده بود و این راه نساخته بود،ممکن نبود که با این نرمی یک نفر بتواند عبور کند اسم این گردنه هم اسطلک(179)است.
روز جمعه هفت[شهر ذیقعده] باید برویم اردوی نسا که از راه هزار چم از کلار دشت آمدهاند و چهار روز قبل از ما رسیدهاند و سراپرده و چادرها را زدهاند و خستگی گرفتهاند صبح برخاسته به حمام رفتیم،وقت بیرون آوردن زیر شلوار،استخوان قلم (به تصویر صفحه مراجعه شود) پا نزدیک زانو به سختی به تخته جای پای حوض حمام خورد و سخت درد گرفت."