خلاصه ماشینی:
"به راستی اگر جدیترین کار در عرصهای از نظر کیفیت و حجم اطلاعات قابلتوجه و ارجگذاری است،چرا درخور چاپ و انتشار نباشد؟و اصولا وظیفهء انتشارات چیست؟بهویژه آنکه متن ابتدایی کتاب در آن زمان که ایشان برای چاپ یا عدم چاپ آن به قضاوت دعوت شده بوند نه فصلبندی کنونی و نه ارجاعات امروزی را داشت که مورد اشکال و ایراد ناقد محترم است و بعدها توسط ویراستار محترم انجام گرفت.
در مورد اعتراض ناقد محترم به انتساب مهر سلطان اویس جلایر به سلطان احمد جلایر نیز گفتنی است این انتساب پیشتر از سوی بزرگانی چون علامهء قزوین(در مجلهء یادگار که مدیر مسئول آن مرحوم عباس اقبال بود،سال اول،ش 4،ص 25)،جهانگیر قائم مقامی (یکصد و پنجاه سند تاریخی،انجمن آثار ملی و نیز در کتاب مقدمهای بر شناخت اسناد تاریخی و نیز دکتر شیرین بیانی تاریخ آل جلایر،انتشارات دانشگاه تهران)انجام گرفته است و مسلما و کتابهای این صاحبنظران بزرگ و ندیدن مقالهء ناقد که متأسفانه ننوشتهاند در کجاآوردهاند گناه بزرگی نیست!امید که عدمتوفیق مؤلف کتاب در مطالعهء ایشان دلیل رد چاپ و انتشار آن نبوده باشد،و ایشان برهمهء آن بزرگان و این کمترین این قصور را ببخشایند که به فرمودهء سنای غزنوی: هرکسی علم همیخواند لیکن یک تن چون جمال الحکما بحر در افشان نشود!
در مورد اهمیت خط پهلوی اشکانی وساسانی که نزدیک به هزار سال در این سرزمین رایج بوده و برروی هزاران مهر موجود در موزههای معتبر حکاکی شده و به یادگار مانده است در آینده به شکل مبسوط سخن خواهم گفت که برخلاف نظر ناقد ارتباط تنگاتنگی با موضوع کتاب دارد."