خلاصه ماشینی:
"کولاکوفسکی در ایام جوانی خود در زمرهء فعالین کمونیست لهستان در سالهای بعد از 1945 بود ولی طولی نکشید که به نقد نارساییهای«سوسیالیسم واقعا موجود»کمر بست و این عمل باعث خصومت دستگاه شد که در سال 1968 او را از مقام استادی فلسفه در دانشگاه ورشو برکنار کرد.
با این حال آثار کولاکوفسکی از طریق مجاری غیررسمی به لهستان راه مییافت و نسخههایی از سهگانهء جریانهای اصلی مارکسیسم او به لهستان قاچاق شد که نهفقط بسیاری از روشنفکران و دانشجویان در خفا آن را خوانده و دست به دست کردند بلکه پارهای از مقامات عالیرتبهء حزبی و دولتی نیز آن را خواندند.
تطور کولاکوفسکی از چنبرهء تعصب چپروی و ضدیت با دین به یک لیبرال آزاداندیش که از خردهگیری بر خودش نیز ابا نداشت و حتی هر از گاهی خود را هم دست میانداخت،باعث شده بود که شیفتهء او شویم."