چکیده:
از آنجا که قضیه-که یکی از موضوعات مهم علم منطق میباشد-مورد بحث و مناقشهء بسیار واقع شده و آراء و انظار مختلفی،هم در مورد خود قضیه،که چیست و چگونه یک قضیه پدید میآید،و هم دربارهء مطالب و احکام مربوط به آن،ابراز گردیده است-نویسنده در صدد بررسی و تحقیق آنها،با تجزیه و تحلیلی جدید بر آمده است. در این مقاله مخصوصا نویسنده پس از این بحث که قضیه مربوط به عالم ذهن میباشد،با یک مقدمهء توجیهی-که در آن کار ذهن را در ارتباط با قضیه بیان داشته، خصوصیات ذهن را در این ارتباط شرح داده است-:،خواننده را آماده دریافت و پذیرش مطالب ارائه شده بعدی مینماید. سپس،بیان نموده که در پیدایش و به وجود آمدن یک قضیه چه مراحلی طی میشود.پس از آن،سه مطلب عمده مربوط به قضیه را در سه مبحث مورد دقت قرار داده و شرح داده است. مبحث اول-تشکیل قضیه:در این مبحث روشن شده که قضیه-اعم از موجبه و سالبه-بدون اعتقاد و حکم تشکیل نمیشود.و در آخر مبحث هفت مطلب(یا نکتهء)مهم ذکر شده است. مبحث دوم-مفاد قضیه:در این مبحث بیان و استدلال شده که مفاد قضیه تصور واقعیت به صورت یک موصوف و صفت میباشد. مبحث سوم-تعریف قضیه:در این مبحث نخست تعریفی از خود نویسنده، برای قضیه-با استفاده از مباحث قبلی ارائه شده،سپس در جهت بیان امتیاز این تعریف، تعاریف دیگر از منطقیان مشهور ذکر گردیده و مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"اساسا قضیه که آن را خبر و قول جازم(منطقیات فارابی،ص 72)هم میگویند،و به نامهای دیگر(که بعدا خواهیم دید)نیز میخوانند،تصور اعتقادی و یا گزارش یک واقعیت به صورت صفت و موصوف(حقیقی یا فرضی)است؛بدین معنی که وقتی انسان در صدد اعتقاد به یک واقعیت و یا گزارش آن بر میآید،نخست آن را تصور کرده،پس از تجزیه و تحلیل، و فعل و انفعالاتی ذهنی(هرچند ناخودآگاه)،و از جمله:تحلیل آن،بنا بر مشهور،به سه قسمت،به نامهای:موضوع(همان موصوف)،محمول(صفت 4)،و نسبت(انتساب محمول به موضوع،یا اتحاد آنها)،دربارهاش حکمی(نفیا و اثباتا)مینماید؛یعنی قضیه یا گزارش صورت میگیرد.
اکنون با توجه به مقدمهء مزبور،و دقت در موارد دیگر،بقیهء مطالبی که در عنوان مقاله قرار بحثشان را گذاردیم،به علاوهء نکات مرتبط با این مطالب یا با مقدمهء را در چند مبحث مطرح میکنیم: مبحث اول-تشکیل قضیه همانطور که ذکر شد،ذهن-برای معتقد شدن به جریانات و واقعیات(اعم از حقیقی یا فرضی)،یا تعبیر دربارهء آنها،و به عبارت دیگر-برای تشکیل قضیه،نخست واقعیت را به صورت یک امر سه قسمتی(:شیء واجد صفت،صفت،و حالت انتساب و اجتماع آنها) در نظر میگیرد(مرحلهء 4)؛که آنها را تحت سه عنوان،به ترتیب:موضوع،محمول،و نسبت نامیدهاند.
و پس از تصور وقوع و لا وقوع،و در نظر گرفتن یکی از آنها به عنوان حالت واقعی (مرحلهء 5)،نوبت به اعتقاد و عقد قلبی میرسد(مرحلهء 6)،و سپس محقق شدن قضیه؛ بدین معنی که با تصور:(1-)موضوع،(2-)محمول،(3-)نسبت،(4-)وقوع و لا وقوع نسبت،و در آخر،حکم و اعتقاد به یکی از این دو(یعنی اعتقاد به یکی از طرفین نسبت؛ ر ک:ص 39،ح 3)،قضیه-که یک صورت مرکب ذهنی است-،پدید میآید؛و مادام که اعتقاد در بین نیامده قضیه حاصل نخواهد شد؛همانطور که ابن سینا اعتقاد به نسبت را لازم دانست (ر ک:ص 29)؛و نیز به همین علت،شک و وهم،که در آنها اعتقاد وجود ندارد،اصلا جزو انواع تصور محسوب میشوند(ر ک:ص 29،و ح 1)."