چکیده:
پیامبر(ص)بهره میگیرد،این مطلب را به اثبات میرساند که علی(ع)جانشین بلافصل پیامبر اکرم(ص)است و این مقام عظمی را فقط زیبندهء علی(ع)ولا غیر میداند.او برای سخنان آن حضرت چنان ارجی مینهد که برای هیچ کدام از اصحاب رسول الله(ص)قائل نیست.از مجموع سخنان مولای متقیان صد سخن کوتاه را بر میگزیند،که آن سخنان را همیشه در کنار خود داشته است و به آن میبالید و آن را فقط به خواص خود ارائه میداده است. پس از این بررسی آیا میتوان مدعی شد که شرایط زمانی جاحظ ایجاب میکرد که علاقه و شیفتگی که نسبت به علی بن ابی طالب(ع)و خاندان آن حضرت داشته،او را وادار کرده است که تشیع خود را پنهان کند تا از ستم و جور جباران در امان باشد.الله اعلم.جاحظ،نویسنده و ادیب و فیلسوف پرآوازهء جهان عرب،در قرن سوم هجری میزیست.کتابهای او تا به امروز مورد توجه فراوان ادبای عرب زبان بوده و هست. آنچه از مذهب او گفته میشود،آنست که او از اهل سنت بوده است و از پیروان مذهب معتزله. آنچه در این مقاله مورد توجه قرار گرفته،این است که تا چه اندزه اهل بیت عصمت و طهارت-علیهم السلام-مورد توجه این شخصیت بزرگ علمی قرار گرفتهاند؛بویژه توجه جاحظ به مولای متقیان علی بن ابی طالب-علیه السلام. پس از بررسی و تحقیق فراوان در کتابهای مورد نظر و حتی با مراجعه به فهرست کتابهای خطی،مقاله حاضر فراهم شده است که شاید از نظر عنوان تا کنون بیسابقه بوده و این مطلب را به ثبوت میرسند که چگونه این شخصیت والا شیفتهء سخنان گهربار امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع)و سایر امامان اهل بیت-علیهم السلام -بوده است. مقاله حاضر بر سه محور استوار است: 1-جمعآوری و ارزیابی کلیهء سخنان اهل بیت عصمت و طهارت-علیهم السلام- که در کتاب مشهور وی-البیان و التبیین-آمده است(در چهار جلد). 2-بررسی و تحقیق نامهای از نامههای جاحظ تحت عنوان«اثبات امامت امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع)»که در نتیجه میتوان ادعا کرد که جاحظ شیفتهء شخصیت والای علی(ع)بوده است.و با روش استدلالی که از قرآن و حدیث
خلاصه ماشینی:
"رسالة فی إثبات إمامة أمیر المؤمنین(ع)للجاحظ و من غریب ما شاهدته خلال تتبعی لآثار الجاحظ و مؤلفاته،رسالة فی إثبات إمامة أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب(ع)،فهو یتخذ المنطق و العقل اولا،ثم القرآن و السنة دلیلا یحتج به علی هذا الأمر،لیری من هوی الخلیفة بعد رسول الله(ص)حقا،و الرسالة نصا کما یلی: «هذا کتاب من اعتزل الشک،و الظن،و الدعوی،و الأهواء،و أخذ بالیقین و الثقة من طاعة الله،و طاعة رسوله(ص)،و بإجماع الأمة بعد نبیها علیه السلام،مما تضمنه الکتاب و السنة،ترک القول بالآراء،فانها تخطیء و تصیب،لأن الأمة أجمعت أن النبی(ص)،شاور أصحابه فی الأسری ببدر،و اتفق رأیهم علی قبول الفداء منهم،فانزل الله تعالی: «ما کان لنبی أن یکون له أسری» الآیة.
(01)خطبة لعلی بن أبی طالب أیضا رضی الله عنه1 -------------- (1)-الجاحظ،عمرو بن بحر،نفس المصدر،ج 2:15-25 جاء فی نهج البلاغه دکتر صبحی الصالح صص:17-27 هکذا: و هو فصل من الخطبة التی أولها«الحمد لله غیر مقنوط من رحمته» و فیه أحد عشر تنبیها أما بعد،فإن الدنیا أدبرت،و آذنت بوداع،و إن الآخرة قد أقبلت و أشرفت باطلاع،ألا و إن الیوم المضمار، و غذا السباق،و السبقة الجنة،و الغایة النار؛أفلا تائب من خطیئته قبل منیته!ألا عامل لنفسه قبل یوم بؤسه!
2 و بعد کل هذا،نلحظ الجاحظ انه کان یری لعلی بن ابی طالب(ع)مکانة علمیة خاصة،فهو یختار مائة کلمة من کلامه،و یحتفظ بها بل یعتز بها اعتزازا،و کأنه یرید أن یکتم ولاءه للأمام علی(ع)،و نراه مرة أخری یقدم للقراء رسالة احتجاجیة لکی یبرهن عن طریق الکتاب و السنة،بعد ان یجعل للعقل و المنطق مکانتهما،و یتساءل:من هو الخیفة لرسول الله(ص)حقا فیسترسل و یتدرج فی الأدلة حتی ینتهی بهذه النتیجة،و هی أن الخلافة لا تلیق الا به(علیه السلام)."