خلاصه ماشینی:
"نظریه دیگری نیز موجود است به اصطلاح متعلق به مارکسیستهاست و این گروه معتقدند که دین در دورههای اولیه بشر وجود نداشته و بقیه در صفحه 44 بر او ادواری گذشته که در این دوران انسانها بصورت قبیلهای زندگی میکردند و مانند اعضاء یک خانواده در همهچیز اشتراک داشتند زیرا زندگیهای اولیه اشتراکی بوده و مالکیت اختصاصی وجود نداشته است و مالکیت اختصاصی در جایی پیدا میشود که ما زاد ثروت را ذخیره کنند ولی وقتی بشر ما زاد ثروتی نداشته باشد مالکیت هم معنایی ندارد و مانند حیوانات صحرایی،بشرهای اولیه هم از برگهای درختان و شکار حیوانات استفاده میکردند پس چون زندگی بصورت اشتراکی بود موضوعی بنام مالکیت مطرح نبوده است تا اینکه بشر به دوره زراعت و فلاحت میرسد،یعنی دورهایکه چیزی به طبیعت بدهد و چندین برابر آنرا دریافت کند و یا از طبیعت و دامداری و از تکثیر دام استفاده کند پس از اینجا ما زاد،یعنی مالکیت مطرح میشود،بعد هم راجع به زمین که منشاء تولید بوده و زمین را بخود اختصاص میداده است پس اینها معتقدند که در دوره اشتراکی دین نبوده ولی پس از آنکه مالکیت بوجود آمد همراه آن هم دین برای بهرهکشی از انسانها مانند بردهداری و یا غیره رواج یافت که اسرای قبلی را وادار بخدمت کرده و همچون زمین و حیوان در تیول خود قرار میداد تا انسان هم مانند زمین و حیوان بهره دهد،در اینجاست که مالک زمین و انسان در یک طرف قرار میگیرد نظرات مختلف..."