خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) [یک نگاه] زنی با پیراهن سرخ شیده تامی/نقاش رهرو پرسید:فرزانگی مطلق چیست؟استاد گفت:برف تندی میبارد و همهچیز در مه پوشیده میشود.
اثر فرید جهانگیر در خانهء کلنگی با عنوان تجربه 17 برای من عینیت همین سؤال و جواب است.
هنرمندی که هنرش را خود خلق میکند،با توانایی،روزها و هفتهها و ماهها روی دیوار خانهای که قرار است خاک شود،با زبردستی، ضیافتی مردانه را تصویر میکند؛مردانی که گاه لنگ مرغی در دهان دارند و مینوشند،گاه پشت به ما دارند،ولی در خود فرورفته و گاه با چشمانی مردد و سؤالگونه به ما خیره شدهاند.
مگر زنی باریک با پیراهنی سرخ که در کل اثر تکرار شده،(که انگار نگاه خود نقاش است).
نگاه م کنم،لذت میبرم و فکر میکنم،چه طور قرار است اینهمه تلاش شبانهروزی فرید جهانگیر با ضربههای کلنگی رودرروی او خرد و نابود شود و او خود شاهد نیستی و زوال ضربه قلمهایش،حاسهایش، تفکرش و زمانش باشد."