خلاصه ماشینی:
"پس از درگذشت آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی (1328 ق) و آیت الله شریعت اصفهانی (1339 ق) سه نفر از علمای بزرگ نجف به عنوان مرجع تقلید مطرح شدند که عبارتاند از: آیت الله نایینی، آیت الله کاشف الغطاء و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی؛ ولی با درگذشت آیت الله کاشف الغطاء در سال 1344 ق و همچنین آیت الله نایینی در سال 1355 ق، مقام مرجعیت و زعامت دینی شیعیان، در وجود آیت الله اصفهانی متمرکز و منحصر شد و تا ده سال بعد که زندگی را وداع کرد در این مقام باقی بود.
این فتوا به سنت مردم در ماه محرم پشت پا میزد؛ چون با عقاید بسیاری از روحانیان و علمای آن زمان نجف هماهنگی نداشت، باعث اختلافات و سر و صدای شدید شد و برخی از وعاظ در سخنرانیهای خود از آیت الله اصفهانی به سختی انتقاد و به وی اهانت کردند؛ ولی آن مرجع عالی قدر، هرگز حاضر نشد از فتوا و عقیدهاش دست بردارد و خوشایند دیگران سخن بگوید و فتوا صادر کند.
پس از جنگ جهانی دوم، آنگاه که مردم در تنگنای شدید اقتصادی به سر میبردند، جنگ افروزان جنایتکار و همانان که با قتل عامهای وحشیانه، گروهی را به گورستان و گروهی را به استضعاف کشانده بودند بر آن شدند که از موقعیت سوء استفاده کنند و مذهب پر افتخار شیعه را تحت حمایت خویش قرار دهند و لکه ننگی را بر دامن شیعه بزنند؛ ولی هوشیاری و فراست عقلی سید ابوالحسن اصفهانی، این طرح خائنانه و حیلهگرانۀ آنان را نیز مانند سایر حیلههایشان نقش بر آب ساخت و آن، وقتی بود که سفیر انگلیس از ایشان تقاضای ملاقات کرد؛ اما وی نپذیرفت و پس از اصرار زیاد فرمود: «من بنای ملاقات خصوصی با وی (سفیر انگلیس) را ندارم."