چکیده:
دیوانگان اخلاقی با بدبخت نمودن دیگران مشکلات خود را رفع مینمایند و آنان افراد جامعه ستیزی هستند که روانشناسان جنایی آنها را پسیکوپات مینامند.آنان اشخاصی هستند که به علت عدم رشد اخلاقی و فقدان توانایی سازش و با بهطور کلی پرورش و رشد معیوب شخصیت، مقررات،قوانین،قیود،آداب و عادات اجتماعی را رعایت نمیکنند،چون دچار اختلال احساسات عاطفی و غریزی هستند نمیتوانند با دیگران ارتباط عادی برقرار سازند.
دیوانگان اخلاقی و یا منحرفین اخلاقی به علت عدم تکوین شخصیت،ظرفیت و قدرت پذیرش انطباق با ضوابط و معیارهای اخلاقی و اجتماعی را نداشته و به آسانی نمیتوانند خود را با محیط سازش دهند و رفتار ضد اجتماعی و غیر عادی دارند.
خلاصه ماشینی:
"به این دلیل است که متخصصین آمریکایی آنان را«سوسیوپات» Sociopathes مینامند Plawski,1981: 186)چ-دیگر ویژگیهای پیسکوپاتها پسیکوپاتی،یک اختلال شخصیتی است که عوارض اجتماعی بسیار مهمی را به همراه دارد، بیماران پسیکوپاتیک دارای اوصافی هستند مانند:تجاوز کارانی که از فریبکاری،آلت دست قرار دادن،مهارت و تردستی،تهدید و خشونت برای کنترل دیگران،موقعیت و نیازهای نشات گرفته از حس خودخواهیشان استفاده میکنند؛آن اشخاص فاقد وجدان و احساسات صحیح نسبت به دیگران و در قبال کارهایی که قصد انجام آنها را دارند؛کاملا رفتاری خونسردانه داشته و برای انجام کارهای خود از قوانین اجتماعی تخلف میکنند بدون اینکه کمترین حس گناه و پشیمانی داشته باشند.
قرار شد من با ممی بریم داخل طلافروشی برای سرقت و احمد بیرون منتظر بماند،هر سه نفر مسلح بودیم،داخل طلافروشی یک انگشتر قیمت کردیم،همینکه صاحب طلافروشی حواسش به انگشتر بود،من اسلحهام را درآوردم،به او گفتم:چه کار کنم؟گفت:منظورت چیست؟گفتم اگر چیزی بگویی میزنم ولی اگر بگذاری کارمان را بکنیمبا شما کاری نداریم،او به یک سمت حرکت کردد،فهمیدم میخواهد آژیر خطر را به صدا درآورد که به سمت پسر جوان تیراندازی کردم و بعد از آن به سمت پدرش نیز شلیک کردم،با شنیدن صدای تیر پیرمردی آمد و درب مغازه را محکم گرفت که نتوانم فرار کنیم،تیری هم به سمت او شلیک کردم و آمدیم بیرون،رفتیم به طرف موتورسیکلت که آن را قبلا رضا سرقت کرده بود،یک نفر دیگر از اهالی به دنبال ممی افتاده بود که ممی به او هم شلیک کرد،در این سرقت 82 گرم طلا با خود بردیم و احمد طلاها را فروخت و نفری 80 هزار تومان به ما داد."