چکیده:
اهل حقیقت بر این باورند که زهد و ورع یا پارسایی دو مقام از مقامات سلوک است.زهد در لغت به معنی بیرغبت شدن است(لغتنامه دهخدا:ذیل لغت).اهل حقیقت با تکیه بر آیهء 86 از سورهء 11 قرآن کریم که میفرماید: "بقیة الله خیر لکم"، زهد را با همان بار معنایی بیرغبتی در سه چیز میدانند:دنیا،خلق،خود.ورع یا پارسایی نیز در لغت به معنی پرهیزگار شدن و پرهیزگاری و در اصطلاح عرفانی،اجتناب و خودداری کردن است از هرآنچه که مورد پسند نیست.بنابراین زهد پارسا گریز از هرسه مرتبهء زهد است. در این مقاله،افزون بر بررسی این دو مقام،با بیان اختلاف آرای عرفا دربارهء مقدم یا متأخر بودن این دو،به انعکاس اندیشهء شاعر بزرگ،بیدل دهلوی،دربارهء این دو اصطلاح عرفانی در دیوانش میپردازیم.شباهت یا تفاوت بار معنایی کلام وی دربارهء زهد و پارسایی با متون ناب عرفانی پیش از زمان شاعر و علل آن،از دیگر مواردی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"زاهدا کار عشق بیسببی است#تو دعاهای مستجاب فروش راست ناید با عصای زهد سیر راه عشق#این بساط شعله خصم پای چوبین بوده است سوز عشق و دل افسره زاهد هیهات#از شرر سنگ کجا سوخته یا میسوزد (همان:872،415،659) و اینها گواه آنکه رند نیز در مقابل زاهد قد علم کند: پیش همت رشتۀ آمال پشمی بیش نیست#مژده ای رندان که ریش زاهد آسان میکنم (بیدل 1386:999) تنها در سراسر دیوان بیدل در یک بیت به زاهدی برمیخوریم که با گردش جام،آشنا و رندانه جرعۀ می بر زمین میفشاند یعنی زاهد در کنار مست و رند قرار میگیرد زیرا آشنا با حقیقت عرفان است،نه بیگانه از آن: شب که شد زاهد به فیض گردش جام آشنا#سجده جای جرعۀ می بر زمین رندانه ریخت (همان:484) و تمامی این موارد گواه آن میشوند که شاعر ما مخالف زهد پایدار در جامعۀ خود بوده و به شدیدترین لحنی با زاهدان زمانه به مخالفت میپردازد،ایشان را به سبب زهد خشک سزاوار آتش دانسته و خود را از حال ایشان غافل و عرض بزرگی ایشان را ظاهری میداند و میبیند: زاهدان حاشا که در خلد برین یابند یار#چون عصا این خشکمغزان باب آتشخانهاند ز حال زاهد آگه نیستم لیک اینقدر دانم#که در عرض بزرگی ریش و دستار اینچنین باید نپنداری ز جام قرب زاهد نشئهای دارد#دلیل دوری است اینها که در یاد است معبودش متاز در پی زاهد به وهم حور و قصور#حذر که قافله سالار بنگ میگذرد (همان:581،702،683،907) از نکات قابل توجه در افکار و عقاید بیدل،خالی بودن اشعار وی-که همانا گواه افکار وی هستند-از پارسایی و پارسا است."