خلاصه ماشینی:
"در سال 5491 آرون برای تامین مخارج زندگی خود را به الزامات و محدودیتهای امور روزمره وفق میدهد و سارتر نیز در جهت پرداختن به فوریتها از یک«روزنامه دموکراتیک»استفاده میکند که بر این اصل استوار است:«اخبار از مردم کسب میشود و به مردم بازمیگردد».
ریمون آرون که به ندرت بیش از یک ساعت به هریک از چهار هزار سرمقالهای که برای کمبتالکسپرس نوشته است،اختصاص میداد در کنفرانسی که در انستیتو مطالعات سیاسی پاریس به سال 8491 برگزار شد،روزنامهنگار را اینگونه توصیف میکند: روزنامهنگار نه شخصی دانشمند و نه طرفدار حزب و گروهی خاص،بلکه انسان آگاه و مطلعی است که در قیدوبند تئوریها (به تصویر صفحه مراجعه شود) قرار نمیگیرد و همواره میل به مسائل غریب و استثنایی و نیز توافق با عملگرایی را حفظ میکند و لبخندش از روی منطق و شعور است.
» دیگر به چشم سارتر ایالات متحده به شرارت محض بدل شده بود،حال آنکه آرون تا قبل از آنکه برای اولینبار در سال 0591 به آنجا برود،اصرار داشت تا از آنجا بهعنوان مزیتی نسبی در مبارزه علیه کمونیسم صحبت شود،او در این خصوص اظهار داشت: «هنگامی که من بهعنوان یک اندیشمند فرانسوی خود را با ایالات متحده در مبارزه علیه اقدامات استالینی متحد اعلام میکنم،به هیچوجه قصد تایید کردن تمام نشانههای تمدن آمریکایی را ندارم، ولینمیخواهم در مقابل استالین نیز سر فرود آورم.
مسلما سارتر این جمله را با اندیشیدن به دوستش در کتاب اندیشههایی پیرامون مسائل یهود نوشته است: در تصور یک یهودی یهودیزادیی شده(همچون آرون)که از نظر دیگران یهودی باقی میماند،آنچه باعث متفاوت بودن یهودیان میشود،ذات و فطرت آنها نیست،بلکه در واقع این جمع است که تصمیم میگیرد یهودیان را بهعنوان گونهای متفاوت مدنظر قرار دهد."