خلاصه ماشینی:
"@نورما کلر ماروزی چه هنگامی ما درباره یک انقلاب قضاوت میکنیم؟در لحظه رهایی،هنگامیکه رژیمی سقوط میکند؟هنگام استقرار نخستین حکومت نوین که اغلب تلاشی امیدبخش ولی ناپایدار است؟در (به تصویر صفحه مراجعه شود) دورهای که اپوزیسیون پیشین نقش خود را بهعنوان قدرت دولتی به همراه انحصار وسوسهآمیز قهر دولتی مستحکم میکند؟یک نسل بعد،زمانیکه رهبری جدید و در بیشتر مواقع یک رژیم جدید نقش رهبری را بهدست میگیرد؟در دوران واکنش و یا دوره تجدید حیات؟پس از یک هفته،یک ماه،یک سال،یک نسل و یا بیشتر، یک قرن؟این سئوالات پرسشهای توخالی برای دانشجویان درس انقلاب،بهعنوان درسی متمایز از جنبشهای رهاییبخش ضد استعمار،کودتاهای نظامی و یا سرنگونی مردمی حکومت انقلاب، بدون ملاحظه شدت خشونت آن،نیستند.
آفاری و اندرسون،فوکو را شخصی توصیف میکنند که از خصلت صلب و سلسلهمراتبی روابط جنسی آتنیها پشتیبانی میکند و درعینحال مسئله نابرابری را نادیده میگیرد و بهطور ضمنی میگویند که نوستالژی اشکال پیشامدرن اقتدار(جنسی) به شیفتگی نسبت بهشکل نوین استبداد شرقی(و تئوکراتیک) ایران منتقل شده است."