خلاصه ماشینی:
"سوای نقشی که فیلمهای هالیوودی در تحصیلاتش بازی کردهاند،چگونه این فیلسوف-که در مکتب سنت تحلیلی«آنگلو-آمریکایی»تعلیمات تخصصیاش را گذرانده،و مانند همتاهای«قارهای»اش هیچوقت از نوشتههای امرسن(به سادگی)به عنوان فلسفه یاد نکرده-اندیشههای امرسن را به کل به ارث برده است؟ بدون دست یافتن به دورنمایی از تأمل در خود، کسی نمیتواند تأیید کند که دنیای نگریسته به چنین دورنمایی نایل شده است.
» این هسته مرکزی دنیای نگریسته است که آنچه را فیلمها همواره قول دادهاند-شیوهشان برای«صحبت کردن از هستی بلاواسطه جهان»-بیش از پیش آرزو میشود و به این دلیل هنوز وعده فیلم-که بگذارد دنیا و فرزندانش به واقعبینی دست یابند-میتواند پابرجا بماند.
دنیای نگریسته روشن میکند که شکستن «رابطه طبیعی»با فیلمها،ظاهرا فقط مختص کاول است؛زیرا او کسی است که سر این فقدان انگیخته شده تا این کتاب را نیویسد تا برای فقدانی که ماتم گرفته است به دورنمایی فلسفی دست یازد.
جستوجوی خوشبختی ادعا میکند که آنچه یک ژانر فیل«است»،مسئلهای است درونی نسبت به آنچه کمدیهای قهر و آشتی هستند و نیز درونی، نسبت به آنچه فیلم است.
در دنیای نگریسته،کاول استدلال میکند که در فیلم این شرایط انسانی است که باید تجسم بیابد، ازاینرو آن دسته از فیلمهایی که زنان توجه میکنند نشان میدهند که مدیوم،زنان را به عنوان نمونه بارز انسان برجسته میکند،نه این که به گونهای سیستماتیک آنها را ابژه کند.
این ایده سپس در جستوجوی خوشبختی گسترش مییابد،جایی که کاول اصرار دارد که هر کمدی شیوهای برای«تکرار مداوم هویت زنی که[در فیلم]بازی میکند،دارد و هرکدام شیوهای دارند برای پارهای تضاعف یا شقه کردن حضور فرافکنده زنها»."