خلاصه ماشینی:
"پس اگرچه ممکن است وی اثبات کرده باشد که چگونه میشود کاری رادیکال در درون سیستم بازنمودی هالیوود انجام داد،مورد وی احیانا این را نیز ثابت میکند که چگونه ادامه دادن رادیکال در آن سیستم،ناممکن است.
«بروستر»بر جلوه عملی ابسورد مبتنی است که سکانس عنوانبندی آن بر موهوم بودن سینمای هالیوود تأکید دارد؛بازیگران این فیلم مانند دلقکهایی هستند که مشغول لودگیاند و«مک کیب»به منظور تحلیل بردن قواعد سنتی وسترن به رئالیسم تاریخی متوسل میشود.
آنچه فیلمهای آلتمن فاقد آن است،نه تصوری در خصوص سبک یا قواعد سنتی و فرمهای باز نمودن است،و نه درکی از واقعیت یا عینیت؛بلکه قابلیت بازنمایی یا مفهومپردازی انتزاعی چیزی است که نظام اجتماعی به منزله یک نظام درگیر آن است،و در عین حال همدلی منصفانهتر با قربانیان آن.
همانطور که چپ و راست مقوله فرد را چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ سینمایی به نحوی متفاوت بازنمایی میکنند،در ک آنها از مفاهیمی چون تاریخ و جامعه و استفادهشان از این مفاهیم نیز متفاوت است.
به جای این که به سیستم بازنمودی هالیوود به منزله چیزی ذاتا ایدهئولوژیک باور داشته باشد،این را پیشفرض میگیرد که آنچه مهم است تأثیراتی است که بازنماییها دارند؛این که چگونه در یک زمینه خاص تاریخی مورد استفاده قرار میگیرند و این که چگونه بر مخاطبانی خاص اثر میگذارند.
ما این تصور مسلم را داریم که چنین سینمایی در قالب فرمولهای سینمای رایج به خوبی کار میکند، و پیشرفتهای به دست آمده در بلاغت بازنمودی(از لحاظ اجتماعی سازنده)را که در حیطه پیچیدهتد فیلمسازان مستقل رشد و توسعه یافتهاند،در آنها وارد میکند."